پارت ۸۲
پارت ۸۲
ماشین آروم حرکت میکرد....هوا ابری بود و صدای ویالون دلپذیر فضا رو آرامش بخش تر کرده
دخترک سکوت رو شکست و شروع به حرف زدن کرد
÷یعنی الان که دوبار قرار داد رو زیر پا گذاشتم باید تنبیه شم؟
جیمین سکوتی کرد و بعد گفت
×دومی رو میبخشم اما اولی نه.....موقعی که قرار داد رو امضا کردی باید فکر اینجاش رو هم میکردی
《فلش بک》
÷خب پس شما می خواین که من خدمتکار شخصیتون باشم؟
جیمین درحالی که دست به سینه به کاناپه تکیه داده بود با سر تایید کرد .....
÷خب باشه ولی....بعضی از شرط های قراردادتون عجیبه
×کجاش عجیبه؟
٪مثل اینکه باید باهاتون خودمونی حرف بزنم یا اینکه نباید به پسری نزدیک بشم
×خب این قانون هاشه دیگه....
÷خب....پس منم می خوام چند تا شرط بزارم
×چی؟
÷منم می خوام شرط بزارم که قراردادمون دو طرفه بشه
جیمین که از زیرکی دختر رو به روش خوشش اومده بود گفت
×خیلی خب باشه....
÷اول....اینکه شما هم نباید به هیچ دختری نزدیک بشین
×آخه این خیلی.....
÷نه دیگه....شما خودتون قبول کردین شرط بزارم...
جیمین پوفی کرد و جواب داد
×خیلی خب
÷دوم....من فقط خدمتکار شخصیتون هستم و فقط باید کارایی که وظیفمه انجام بدم
×خبببب
÷سوم اینکه رابطه ما فقط باید در حد ارباب و ندیمه باشه....نه چیز دیگه ای....
×خب
÷خب
×تموم شد؟
÷اوهوم...
×خیلی خب....قبوله....فقط خوب اینو بدون....هر کدوم از ما...بزنه زیر هر کدوم از بند های قرار داد باید تنبیه بشه
÷باشه
《پایان فلش بک》
÷خب نظرت چیه برای اولین بار گذشت کنیم؟
جیمین چشم هاش رو ریز کرد و به چه یونگ که در کیوت ترین حالت ممکن بود خیره شد
×اولین بار؟
÷آره بابا....دیگه تکرار نمیشه قول میدم
×اگه دیگه تکرار نمیشه.......(سکوت)
÷دیگه تکرار نمیشه؟
×این بار رو میبخشم....
÷مرسی....قول میدم دیگه تکرار نشه....
جیمین درحالی که سعی می کرد جدیتش رو حفظ کنه به دختر کیوت کنارش که با ذوق ازش تشکر میکرد خیره شد....گاهی وقتا به جای این دختر توی قلبش شک میکرد
شرایط=
○۷۰ کامنت
○۶۰ لایک
ماشین آروم حرکت میکرد....هوا ابری بود و صدای ویالون دلپذیر فضا رو آرامش بخش تر کرده
دخترک سکوت رو شکست و شروع به حرف زدن کرد
÷یعنی الان که دوبار قرار داد رو زیر پا گذاشتم باید تنبیه شم؟
جیمین سکوتی کرد و بعد گفت
×دومی رو میبخشم اما اولی نه.....موقعی که قرار داد رو امضا کردی باید فکر اینجاش رو هم میکردی
《فلش بک》
÷خب پس شما می خواین که من خدمتکار شخصیتون باشم؟
جیمین درحالی که دست به سینه به کاناپه تکیه داده بود با سر تایید کرد .....
÷خب باشه ولی....بعضی از شرط های قراردادتون عجیبه
×کجاش عجیبه؟
٪مثل اینکه باید باهاتون خودمونی حرف بزنم یا اینکه نباید به پسری نزدیک بشم
×خب این قانون هاشه دیگه....
÷خب....پس منم می خوام چند تا شرط بزارم
×چی؟
÷منم می خوام شرط بزارم که قراردادمون دو طرفه بشه
جیمین که از زیرکی دختر رو به روش خوشش اومده بود گفت
×خیلی خب باشه....
÷اول....اینکه شما هم نباید به هیچ دختری نزدیک بشین
×آخه این خیلی.....
÷نه دیگه....شما خودتون قبول کردین شرط بزارم...
جیمین پوفی کرد و جواب داد
×خیلی خب
÷دوم....من فقط خدمتکار شخصیتون هستم و فقط باید کارایی که وظیفمه انجام بدم
×خبببب
÷سوم اینکه رابطه ما فقط باید در حد ارباب و ندیمه باشه....نه چیز دیگه ای....
×خب
÷خب
×تموم شد؟
÷اوهوم...
×خیلی خب....قبوله....فقط خوب اینو بدون....هر کدوم از ما...بزنه زیر هر کدوم از بند های قرار داد باید تنبیه بشه
÷باشه
《پایان فلش بک》
÷خب نظرت چیه برای اولین بار گذشت کنیم؟
جیمین چشم هاش رو ریز کرد و به چه یونگ که در کیوت ترین حالت ممکن بود خیره شد
×اولین بار؟
÷آره بابا....دیگه تکرار نمیشه قول میدم
×اگه دیگه تکرار نمیشه.......(سکوت)
÷دیگه تکرار نمیشه؟
×این بار رو میبخشم....
÷مرسی....قول میدم دیگه تکرار نشه....
جیمین درحالی که سعی می کرد جدیتش رو حفظ کنه به دختر کیوت کنارش که با ذوق ازش تشکر میکرد خیره شد....گاهی وقتا به جای این دختر توی قلبش شک میکرد
شرایط=
○۷۰ کامنت
○۶۰ لایک
۵۶.۰k
۲۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.