پارت بخش اول

پارت ۵۵ ( بخش اول )

#تهیونگ
اعصابم خیلی خورد شد .. فکر میکردم فقط جونگ کوک و جیمین بهش اعتراف میکنن .. پس اونم هست ! خیلی عصبی بودم نمیخواستم ببینه .. بلند شدم در رو باز کردم و رفتم بیرون ...
جویی: تهیونگ !! کجا میری ؟! چی شد؟؟ 😧
دستمو از پشت گرفت ولی دستمو کشیدم و ولش کردم .. سوار ماشین شدم و راه افتادم سمت کمپانی دوباره .. باید تمرین کنم ( از عادت های وی وقتی که عصبیه ( البته توی این رمان در واقعیت این طور نیست )) ... اونم سوار ماشینش شد .. دنبالم میکرد رسیدم به کمپانی ! در ماشین رو محکم بستم و رفتم توی راهرو .. با بدو اومد جلوم و وایستاد ..
جویی: ت..تهیونگ!! نمیفهمم این کارت رو !! چیکار میکنی ؟؟ 😰
با عصبانیت و بغضی که توی چشمام بود نگاهش میکردم .. نگاهم رو ازش برداشتم و رفتم توی سالن تمرین ! اونم اومد تو .. داشتم سویشرتم رو در میاوردم و اهنگ رو میزاشتم برای تمرین !
جویی: تهیونگ این وقت شب میخوایی تمرین کنی ؟!! ..
بهش توجه نمی کردم و این باعث شد که خیلی عصبی بشه ..
جویی: تهیونگ !! خواهش میکنم! نگاهم کن !! چیشده ؟! 😓🥺
من: چرا نمیری به اعترافاتی که بهت شده فکر کنی؟!! من باید تمرین کنم ! برو بیرون .. 💔💔🥺
دیدگاه ها (۴)

پارت ۵۵ ( بخش دوم ) #تهیونگ جویی: تهیونگ ! تو ناراحتی! خودت ...

دوستان به دلیل این غیبت عذر میخوام حالم مساعد نبود !! الان پ...

one monster&infinity از super M 😎💓 #لایک_فالو_کامنت_یادتون_ن...

پارت ۵۴#جویی شک بودم .. و همین طور عصبی .. هییی امکان نداره ...

نام فیک:عشق مخفیPart: 6ویو ات*هه نیومده داره قلدری میکنه نشو...

امروز دوباره دیدمش...بعد از ۱۸ سال!تو تاکسی،روی صندلی جلو نش...

امروز دوباره دیدمش...بعد از ۱۸ سال! تو تاکسی، روی صندلی جلو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط