جادو خالی
جادو خالی
پارت ۱۴
بعد نفس اومد
سام منو امیر هم زمام بلند شدیم
من: کجا بودی
سام: نفس بیا اینجا. کارت دارم گوشیتو بده
بعد رو میز. گذاشت و رفت
رفتو ما رفتیم ردیابو گذاشتیم اومد پایین
من: کجا بودی
نفس: خونه دوستم
من: کدوم
نفس: پارمیدا
من: باشه
زنگ زدم به پارمیدا بهش گفتم اونجا بود نفس با اینکه صداش میلرزید گفت اره ولی من میدونستم نبود
من:برو همونجا که بودی
نفس:مثل اینکه من بزرگترم
من:برو
رفت
امیر:بدو بریم دنبالش
من:اوهههههه مگه داریم تقیبش میکنیم داریم ردیابش میکنیم پس باید صبر کنیم تا بره
من رفتم تو.گوشیمو دیدم رسیده
من:بزن بریم
رفتیمو رسیدیم
دیدیم یه کتاب اشپزی دستشه و کلی دارو جادوییی
امیر:هاااااااااااااااااااااااااااا دختر رویاییم
من:وایی چندش هیسسس
سام:بریم تو
من:نه نه نع وایسا.............
ادامه دارد
پارت ۱۴
بعد نفس اومد
سام منو امیر هم زمام بلند شدیم
من: کجا بودی
سام: نفس بیا اینجا. کارت دارم گوشیتو بده
بعد رو میز. گذاشت و رفت
رفتو ما رفتیم ردیابو گذاشتیم اومد پایین
من: کجا بودی
نفس: خونه دوستم
من: کدوم
نفس: پارمیدا
من: باشه
زنگ زدم به پارمیدا بهش گفتم اونجا بود نفس با اینکه صداش میلرزید گفت اره ولی من میدونستم نبود
من:برو همونجا که بودی
نفس:مثل اینکه من بزرگترم
من:برو
رفت
امیر:بدو بریم دنبالش
من:اوهههههه مگه داریم تقیبش میکنیم داریم ردیابش میکنیم پس باید صبر کنیم تا بره
من رفتم تو.گوشیمو دیدم رسیده
من:بزن بریم
رفتیمو رسیدیم
دیدیم یه کتاب اشپزی دستشه و کلی دارو جادوییی
امیر:هاااااااااااااااااااااااااااا دختر رویاییم
من:وایی چندش هیسسس
سام:بریم تو
من:نه نه نع وایسا.............
ادامه دارد
۲۷۶
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.