جادو خالی
جادو خالی
پارت ۱۳
یه ساعت بعد
سام: دریا! دریا دریااا
من از خواب پریدم
من: واییی چیه
سام: پشو بریم
من: کجا؟
سام: بریم تهران دیگه
من: بشین بابا هنوز وقت هست
سام: چی بابا یه روز نصفی خابیدی الان ساعت ۳
من: اوه اوه اوه پشو بریم
سام: امیرم داره گلارو اب میده تا اب میده حاضر شو چون گفت برم تو ماشین گازشو میگیریم میرم
من: هه فکر کرده
رفتم اماده شدم بعد رفتیم تو ماشین سام رانندگی میکرد امیرم نشسته بود عقب
بعد رسیدیم خونه و نفس اونجا نبود
رها و نازی هم یه ور. ولو بود و تو گوشی سام امیر رفتن تو اتاق نفس منم اتاقم بعد لباسمونو اور کردم رفتیم پایین جا پهن کردیم خوابیدیم
رها: اهای یچه ها الان وقت خواب نیست
من: رها هیچی. نگو. مگرنه دندوناتو میریزم کف حلقت
امیر: چیکارش داری وایسا. رها ما از صبحه تو ماشین بودیم نخوابیدیم بعدشم الان ۸ دیگه
و خودشو پرت کرد رو دشکو بالشت
ما هم خوابیدی
بعد.....
ادامه دارد
پارت ۱۳
یه ساعت بعد
سام: دریا! دریا دریااا
من از خواب پریدم
من: واییی چیه
سام: پشو بریم
من: کجا؟
سام: بریم تهران دیگه
من: بشین بابا هنوز وقت هست
سام: چی بابا یه روز نصفی خابیدی الان ساعت ۳
من: اوه اوه اوه پشو بریم
سام: امیرم داره گلارو اب میده تا اب میده حاضر شو چون گفت برم تو ماشین گازشو میگیریم میرم
من: هه فکر کرده
رفتم اماده شدم بعد رفتیم تو ماشین سام رانندگی میکرد امیرم نشسته بود عقب
بعد رسیدیم خونه و نفس اونجا نبود
رها و نازی هم یه ور. ولو بود و تو گوشی سام امیر رفتن تو اتاق نفس منم اتاقم بعد لباسمونو اور کردم رفتیم پایین جا پهن کردیم خوابیدیم
رها: اهای یچه ها الان وقت خواب نیست
من: رها هیچی. نگو. مگرنه دندوناتو میریزم کف حلقت
امیر: چیکارش داری وایسا. رها ما از صبحه تو ماشین بودیم نخوابیدیم بعدشم الان ۸ دیگه
و خودشو پرت کرد رو دشکو بالشت
ما هم خوابیدی
بعد.....
ادامه دارد
۴۲۴
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.