نوشته اند:
نوشتهاند:
اربابی یک کیسه پول به غلامش داد که آن را برای بزرگی ببرد و گفت:
اگر قبول کند تو را آزاد خواهم کرد.
غلام آن کیسه پول را آورد ولی آن بزرگ قبول نکرد.
غلام بسیار اصرار کرد اما فایدهای نداشت. بالاخره گفت:
قبول کن که آزادی من بسته به این امر دارد. بزرگ گفت:
بله، ولی با قبول این کیسه و آزادی تو من برده و بنده اربابت خواهم شد.
@allahplus
اربابی یک کیسه پول به غلامش داد که آن را برای بزرگی ببرد و گفت:
اگر قبول کند تو را آزاد خواهم کرد.
غلام آن کیسه پول را آورد ولی آن بزرگ قبول نکرد.
غلام بسیار اصرار کرد اما فایدهای نداشت. بالاخره گفت:
قبول کن که آزادی من بسته به این امر دارد. بزرگ گفت:
بله، ولی با قبول این کیسه و آزادی تو من برده و بنده اربابت خواهم شد.
@allahplus
۴.۳k
۲۰ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.