پارت

پارت۱۷
وقتی بین بچه هاش فرق میذاشت
*پرش زمانی به فردا*
جیسون:خب بچه هاایناروکامل یادگرفتین
همه:بله
جیسون:خب برید به سلامت
و همه بچه ها اونجارو ترک کردن و قرار بود جیسون امروز هیسون و ببره بیرون و خوش بگذرونن ولی توی مدرسه پیداش نمیکرد داشت کم کم نگران میشد که جیسون جه جون و هیسون دم در دید که دارن حرف میزنن و رفت پیششون
هیسون:اجی جونم امروز داداشی هم میخواد با ما وقت بگذرونه
جیسون:به به چه عالی سلام جه جون
جه جون:سلام هیچ وقت فکرم نمیکردم که‌یروزی انقدر بزرگ بشی
جیسون:اهوم خب خیلی زمان گذشته توهم خیلی تغییر کردی دختر کش شدیا(اخرش و با خنده گفت)
جه جون:اوه البته
و هردو زدن زیر خنده که صدای جیغ شنیدن که جیسون هیسون و دیدکه توی خیابون نزدیکه با ماشین تصادف کنه که جیسون با تمام توان دوید و هیسون و از کنار ماشین زد کنار و ماشین به جیسون خورد و جیسون غرق در خون توی جاده افتاد
جه جون:جی....جیسون پاشو خواهر کوچولو پاشو لطفا
که طولی نکشید که امبولانس اومد و با بیمارستان رفتن و جیسون و بردن اتاق عمل و جه جون هم به همه خبرداد
هیسون:داداشی اجی خوب میشه دیگه اره همش تقصیر منه(گریه)
جه جون:نه تقصیر تو نیست قربونت برم اجی هم خیلی قویه خوب میشه(بغض)
درحال حرف زدن بودن که همه رسیدن
.............
دیدگاه ها (۰)

پارت اخر وقتی بین بچه هاش فرق میذاشت جی هیون:جه جون(بلند)جه ...

سناریو وقتی خوابن و کرم می‌ریزیدرخواستی نامجون:بزار بخوابم خ...

پارت16وقتی بین بچه هاش فرق میذاشت جیمین:جیسون خودتی دخترم مگ...

پارت14وقتی بین بچه هاش فرق میذاشتجیسون:خب بالاخره وقتشه پاشو...

پارت ۲۲بچه ها بشدت گشادیم میاد شرمندهته. خیلی خب بیا کادوتو ...

part22

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط