وقتی باهاش قهری و یهو میگه:«خبری از بغلات نیست»💛✨p ۲
سلنا:چی شده چرا گفتی بنام دنبالت ببینم چرا صورتت قرمزه چرا چمدون اوردی
یونا فقط داره گریه میکنه و سلنا کلی سوال میپرسه
یونا:سلنا فقط برو خونت خب بهت میگم چی شد (با داد)
سلنا:باشه
سلنا حرکت کرد به سمت خونش و یونا تا خونه ی سلنا گریه میکرد وقتی رسیدن رفتن تو و یونا یه کمی اب خورد و گریه کرد و اروم شد
سلنا:خب بگو اون یونگی عوضی(ننته🔪) چیکار کرده
یونا:خب از اونجایی شروع شد که. ....
یونا همه ی ماجرا رو برای سلنا گفت
سلنا:قربونت برم بیا بغلم
یونا سرش رو روی سینه ی سلنا میزاره و سلنا موهاش رو نوازش میکنه
سلنا:یونا نبینم دیگه گریه کنی تو یونگی رو نداشته باشی منو داری من مثل کوه پشتتم فقط غصه نخور باشه(ای کاش دوستای منم اینجوری بودن😔)
یونا:باشه
ادامه دارد.......
اسکی ممنوع ❌
یونا فقط داره گریه میکنه و سلنا کلی سوال میپرسه
یونا:سلنا فقط برو خونت خب بهت میگم چی شد (با داد)
سلنا:باشه
سلنا حرکت کرد به سمت خونش و یونا تا خونه ی سلنا گریه میکرد وقتی رسیدن رفتن تو و یونا یه کمی اب خورد و گریه کرد و اروم شد
سلنا:خب بگو اون یونگی عوضی(ننته🔪) چیکار کرده
یونا:خب از اونجایی شروع شد که. ....
یونا همه ی ماجرا رو برای سلنا گفت
سلنا:قربونت برم بیا بغلم
یونا سرش رو روی سینه ی سلنا میزاره و سلنا موهاش رو نوازش میکنه
سلنا:یونا نبینم دیگه گریه کنی تو یونگی رو نداشته باشی منو داری من مثل کوه پشتتم فقط غصه نخور باشه(ای کاش دوستای منم اینجوری بودن😔)
یونا:باشه
ادامه دارد.......
اسکی ممنوع ❌
۱۱.۹k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.