𝒰𝓃𝓀𝓃𝑜𝓌𝓃 𝒹𝑒𝓈𝓉𝒾𝓃𝒶𝓉𝒾𝑜𝓃
𝒰𝓃𝓀𝓃𝑜𝓌𝓃 𝒹𝑒𝓈𝓉𝒾𝓃𝒶𝓉𝒾𝑜𝓃
𝐏𝐚𝐫𝐭:²²
+″بیدار شدم اما کسی نبود هنوز هوا تاریک بود و ساعت ⁶ بود انگار شاهزاده رفته! تشنم بود پس تصمیم گرفتم برم توی آشپزخونه تا اب بخورم که دیدم ندیمه ها و خدمتکارا دارن صبحانه اماده میکنن پس از اونجایی که خوابم نمیاد یه فکری زد به سرم″
+صبح بخیر (لبخند)
&اوو بانوی من چرا بیدارید(تعظیم)
+ خوابم نبرد، راستی امروز خودم میخوام صبحانه رو حاضر کنم
&اما...
+خب میشه لطفاً بهم یه پیشند و مواد.........(خودتون مواد شیرینی رو بدونید دیگه)
....
+ خب کسی بلده کروسان،ماکارون و تارت تاتن درست کنه؟
& چی هستن بانوی من؟
+(خنده) شیرینی فرانسوی که اکثرا خودم یه سری چیزا برای خوشمزه بودنش اضافه کردم خب نگاه کنید و یاد بگیرید
.....
(ساعت⁷:³⁰)
×اوممممم این بوی خوشمزه از کجا میاد؟؟؟(لبخند)
• نمیدونم احتمالا بوی شیرینی باید باشه
×وایییی تهیونگگگ بیا بریم اشپزخونه دلم ضعف رفت با این بو نمیتونم تحمل کن
•باشه پرنسس شکمو(خنده)
.....
וا.ت؟
+صبح بخیر (لبخند)
×جدی این بو مال شیرینی های توعه؟
+اره دارن اماده میش
×دل تو دلم نیست امتحانشون کنمممم
.........
(سر میز)
پ.ک: شاهزاده کجاست؟(رو به یون هو)
یون هو: ایشون کاری براشون پیش اومد و صبح زود رفتن
م.ک: احتمالا یه چیزی شده
×مادر ،پدر این شیرینی هارو ا.ت درست کرده
م.ک: واقعا!؟
+(لبخند خجالتی) بله بانوی من
پ.ک: خوشمزن!
+لطف دارید(لبخند)
....................
بچهاا این پارت خیلی طولانی بود بقیش رو میزارم تو کامنتا
𝐏𝐚𝐫𝐭:²²
+″بیدار شدم اما کسی نبود هنوز هوا تاریک بود و ساعت ⁶ بود انگار شاهزاده رفته! تشنم بود پس تصمیم گرفتم برم توی آشپزخونه تا اب بخورم که دیدم ندیمه ها و خدمتکارا دارن صبحانه اماده میکنن پس از اونجایی که خوابم نمیاد یه فکری زد به سرم″
+صبح بخیر (لبخند)
&اوو بانوی من چرا بیدارید(تعظیم)
+ خوابم نبرد، راستی امروز خودم میخوام صبحانه رو حاضر کنم
&اما...
+خب میشه لطفاً بهم یه پیشند و مواد.........(خودتون مواد شیرینی رو بدونید دیگه)
....
+ خب کسی بلده کروسان،ماکارون و تارت تاتن درست کنه؟
& چی هستن بانوی من؟
+(خنده) شیرینی فرانسوی که اکثرا خودم یه سری چیزا برای خوشمزه بودنش اضافه کردم خب نگاه کنید و یاد بگیرید
.....
(ساعت⁷:³⁰)
×اوممممم این بوی خوشمزه از کجا میاد؟؟؟(لبخند)
• نمیدونم احتمالا بوی شیرینی باید باشه
×وایییی تهیونگگگ بیا بریم اشپزخونه دلم ضعف رفت با این بو نمیتونم تحمل کن
•باشه پرنسس شکمو(خنده)
.....
וا.ت؟
+صبح بخیر (لبخند)
×جدی این بو مال شیرینی های توعه؟
+اره دارن اماده میش
×دل تو دلم نیست امتحانشون کنمممم
.........
(سر میز)
پ.ک: شاهزاده کجاست؟(رو به یون هو)
یون هو: ایشون کاری براشون پیش اومد و صبح زود رفتن
م.ک: احتمالا یه چیزی شده
×مادر ،پدر این شیرینی هارو ا.ت درست کرده
م.ک: واقعا!؟
+(لبخند خجالتی) بله بانوی من
پ.ک: خوشمزن!
+لطف دارید(لبخند)
....................
بچهاا این پارت خیلی طولانی بود بقیش رو میزارم تو کامنتا
۷۲۰
۲۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.