𝒰𝓃𝓀𝓃𝑜𝓌𝓃 𝒹𝑒𝓈𝓉𝒾𝓃𝒶𝓉𝒾𝑜𝓃

𝒰𝓃𝓀𝓃𝑜𝓌𝓃 𝒹𝑒𝓈𝓉𝒾𝓃𝒶𝓉𝒾𝑜𝓃
𝐏𝐚𝐫𝐭:²³
....
+″چه نفرینی؟ چه قدرتی؟ چرا همیشه من باید عذاب بکشم؟ خسته شدممممم! (گریه) با گریه خوابم برد″
°°°°°
-″اون دختر خیلی قدرتش زیاده و از امروز قدرتش داره بهش هشدار میده مطمئنم اون کسی که توی سرش یهش میگفت تو نفرین شده ایی ...... بود″
-یون هو
یون هو: بله سرورم
- مواظب باش اون دختر پاشو از در حیاط هم بیرون نزاره بخاطر قدرتش بهش نیاز دارم نباید گم بشه کسی از قدرتش باخبر بشه کار هممون تمومه فهمیدی ؟
یون هو: بله سرورم
.........
(جونگ کوک رفت تو اتاق)
- میدونم بیداری از این به بعد روی تخت پیش من میخوابی
+چیی؟
- منم مشتاق اینکه باهات یه جا بخوابم نیستم چون ممکنه توی خواب بیاد جات میگم متونیم یه بالشت بزاریم بینمون(سرد)
+هوم!
......
(ساعت³ همه خواب بودن)
+ نههه! نزدیکم نیاااا(داد و تب)
+نمیخوام من نفرین شده نیستممم(جیغ)
- ا.ت! ا.تتتت(داد)
+ ها؟(بیدار شد و گریه)
+ اون چی بودددد؟(گریه)
-خواب بود(سرد)
+نمیخوام دیگه اینجا بمونممم همش یکی توی سرم بهم میگه تو نفرین شده ایی (گریه)
-(جونگ کوک برای اروم کردن ا.ت سر اتو میزاره روی سینش)هیسسس!
+..........
- هوففف دختره نازک نارنجی چه زودم قش میکنه



(ببخشید این پارت کم بود)