زخم کهنه فصل

زخم کهنه فصل ۲
پارت ۷۰


من

با صدایی ضعیف نا امیدانه .گفت تهیونگ فکر نمیکرد توی این ده سال خیلی چهرهش عوض شده باشه ... پس

چرا اینطوری شده بود ؟

سومين

تک خنده ای حرصی زد و گفت: واو . از آشناییت خوشبختم . ممنون که قبل از مردن اسمتو بهم گفتی

تفنگ

رو پایین آورد ، مسلحش کرد و دوباره چسبوند روی شقیقه ش . تهیونگ حتی صدای تقش رو هم نشنید حس میکرد کل وجودش قلب شده و میطبه !

اونی این مرد عملت کرد. پزشکته !

جین ری پرید به سمتشون و کنار سومین قرار گرفت : حالت خوب .نیست چرا اینطوری بلند شدی ؟

سومین برگشت و جینری رو نگاه کرد . هنوز اخم داشت . صورتش هیچ رنگی نداشت . لبهاش سفید و خشکیده بودند و چشمهاش سرخ .

عصبانیت توی وجودش موج میزد اما درد حتی از اون حجم عصبانیت هم مشهود بود . مدام بین ابروهاش از شدت ضعف خم میافتاد اما هیچ چیزی بروز نمیداد. جدی میگم .اونی اون نجاتت داد.

جین ری با صداقت تمام از تهیونگ دفاع کرد و اسلحه

اون نجاتت داد.

جینری با صداقت تمام از تهیونگ دفاع کرد و اسلحه

آهسته سومين

از روی سر پزشک جوان پایین اومد.

یه روز مریض شدم امنیت و اعتبارمو به حراج

گذاشتین ؟

با فک منقبض شده گفت و جینری نگران پلک زد : همه چیزو چک کردیم یی جونگ اوپا حواسش به همه چیز

بود. این مرد کارش رو خوب بلده !

سومين

تهیونگ رو نگاه نکرد فقط نگاه سرد و بی

حوصله اشو از جینری گرفت و به سمت تخت برگشت دستش رو روی محل عملش فشرد و ناله ی زیر لبی کرد .

پارک سومین!

چشمهای جینری سه برابر شد . برگشت به سمت تهیونگ و هر دو دختری رو نگاه کردند که پشتش بهشون

بود.

واقعا منو یادت نمیاد ؟

لحن تهیونگ در سردترین و ناامیدترین حالت خودش

بود

جین ری شوکه نگاهشو بینشون رد و بدل می کرد . اما
دیدگاه ها (۴)

پارت ۷۱ سومین ذره ای تکون نمیخورد تهیونگ هنوز قلبش رو توی گل...

(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ عشق اغیشته به خون⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩پارت ۱۱۸ جان ...

زخم کهنه فصل ۲پارت ۶۹ چی دروغ می گفتند؟ این لمسهای صادقانه ؟...

زخم کهنه فصل ۲پارت ۶۸ فقط منتظر بود تا بیدار شه و بهش بگه که...

۸ زخم کهنه )پارت ۹۱ وقتی که زنگ زده بود به جین ری چنان استقب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط