p9
p9
کسی که اومد قیافش
اشنا بود درست نمیتونستم ببینم
بعد که توجه کردم دیدم سو جی همون دختره که تو دانشگاه همش دور ور کوک
سو جی :به به خانم قلدر
ات:من قلدر نیستم
سو جی:هستی
ببین اگه با کوک بهم نزنی میکشمت
ات:کاش میتونستم این
سو جی:این چی ها
ات:این ازدواج اجباری بود( داد)
سوجی:سو بگو منم باور کنم
چند روز دیگه باید خبر جدایی تون به من برسه
نرسید میکشمتت( با داد)
حالا هم ازادی بری اینو یو گوشت فرو کن
کوک برای منه فهمیدی
ات:ب.باشه
ویو ات
باید هر طور شده به کوک بگم
اره امشب میرم بهش میگم
پرش زمانی به زمانی که رسید خونه
درو باز کردم رفتم تو کوک تو اتاق بود درو باز کردم با چیزی مواجه شدم
شرط
15 لایک
15 کامنت
کسی که اومد قیافش
اشنا بود درست نمیتونستم ببینم
بعد که توجه کردم دیدم سو جی همون دختره که تو دانشگاه همش دور ور کوک
سو جی :به به خانم قلدر
ات:من قلدر نیستم
سو جی:هستی
ببین اگه با کوک بهم نزنی میکشمت
ات:کاش میتونستم این
سو جی:این چی ها
ات:این ازدواج اجباری بود( داد)
سوجی:سو بگو منم باور کنم
چند روز دیگه باید خبر جدایی تون به من برسه
نرسید میکشمتت( با داد)
حالا هم ازادی بری اینو یو گوشت فرو کن
کوک برای منه فهمیدی
ات:ب.باشه
ویو ات
باید هر طور شده به کوک بگم
اره امشب میرم بهش میگم
پرش زمانی به زمانی که رسید خونه
درو باز کردم رفتم تو کوک تو اتاق بود درو باز کردم با چیزی مواجه شدم
شرط
15 لایک
15 کامنت
۶.۵k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.