p4
P4
میخواست آروم آروم حرف بزنه ولی یهو همه درداش ریخت بیرون...
×هیچ معلوم هست داری با زندگیت چیکار میکنی؟(همه حرفارو عصبی و یکمی با داد میگفت.)میدونی چند وقته باهم نرفتیم تفریح کنیم؟میدونی چند وقته فقط سرت تو کتاب و درس و کد نویسیه و مثه قبلنا باهم حرف نزدیم؟میدونی چند وقته باهم نشستیم کنسرت ببینیم از شدت هات بودنشون و چرت و پرتایی که درباره خودمونو جی کیو وی میگیم از خنده بترکیم؟میدونی ا.ت؟اصلا من به درک یکم به فکر خودت باش!
+یه دقیقه وایسا لونا.(آروم و ریلکس)میدونم ناراحت شدی ولی یادت باشه خط قرمز من تویی حق نداری به خودت توهین کنی...
ا.ت پریدو لونا رو بغل کرد و در گوشش زمزمه میکرد:لونا من معذرت میخوام.من نمیخواستم یه معضلی توی زندگیت بشم.میدونم این مدت نتونستم مثه قبل باهات باشم.امیدوارم بتونم جبرانش کنم...
لونا تو چشاش اشک جمع شده بود ولی از وضعیت چشمای ا.ت خبر نداشت.اشکاشون مثه مروارید از گونه هاشون سر میخوردن و روی لباس همدیگه میریختن.
×اگه آقای کیم بفهمه گریه کردی دعوامون میکنه ها..(با بغض و گریه)
+اگه جونگکوک بفهمه برای باز هزارم خالم میکنه..(با بغض و گریه)
بعد از حرف زدن و آهنگ خوندن در حالی که خیلی خسته بودن میخواستن بخوابن که...
میخواست آروم آروم حرف بزنه ولی یهو همه درداش ریخت بیرون...
×هیچ معلوم هست داری با زندگیت چیکار میکنی؟(همه حرفارو عصبی و یکمی با داد میگفت.)میدونی چند وقته باهم نرفتیم تفریح کنیم؟میدونی چند وقته فقط سرت تو کتاب و درس و کد نویسیه و مثه قبلنا باهم حرف نزدیم؟میدونی چند وقته باهم نشستیم کنسرت ببینیم از شدت هات بودنشون و چرت و پرتایی که درباره خودمونو جی کیو وی میگیم از خنده بترکیم؟میدونی ا.ت؟اصلا من به درک یکم به فکر خودت باش!
+یه دقیقه وایسا لونا.(آروم و ریلکس)میدونم ناراحت شدی ولی یادت باشه خط قرمز من تویی حق نداری به خودت توهین کنی...
ا.ت پریدو لونا رو بغل کرد و در گوشش زمزمه میکرد:لونا من معذرت میخوام.من نمیخواستم یه معضلی توی زندگیت بشم.میدونم این مدت نتونستم مثه قبل باهات باشم.امیدوارم بتونم جبرانش کنم...
لونا تو چشاش اشک جمع شده بود ولی از وضعیت چشمای ا.ت خبر نداشت.اشکاشون مثه مروارید از گونه هاشون سر میخوردن و روی لباس همدیگه میریختن.
×اگه آقای کیم بفهمه گریه کردی دعوامون میکنه ها..(با بغض و گریه)
+اگه جونگکوک بفهمه برای باز هزارم خالم میکنه..(با بغض و گریه)
بعد از حرف زدن و آهنگ خوندن در حالی که خیلی خسته بودن میخواستن بخوابن که...
- ۴.۸k
- ۲۷ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط