پشت پلک هایت را

پشتِ پلک هایت را
بوسیدم
پا به پای پاکی ها
ماندم
اما
قلبِ تو
نمی تپید

از من
دور بودی
و
من
شعری غمگین شدم
که هیچگاه
کسی
آن را ننوشت
و
نخواند.
دیدگاه ها (۱)

خواستم ننویسمتو پرواز را از حافظه ی همیشگی ی قناری قلبمپاک ک...

ﻫﯿﭻ ﺑﯿﺸﻪ‌اﯼ ﺑﯽ‌ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻧﯿﺴﺖﺍﺯ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﺑﺎ ﺑﺎﺩﻫﺎﻭ ﻫﯿﭻ ﺟﻨﮕﻠﯽ ﻋﺎﺷ...

...... در بستر تنهاییهرتار مویم شعری می شودکه نبودنت را فریا...

کوچه سایه دو دلدادهدرپشت دیوارهای شرم از حرارت بوسه هاآتشی...

فرزانه صیاد

عشق غیر منتظره پارت10

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط