باز باران با گلایه

باز باران با گلایه
با گل و لای فراوان
میخورد بر روی شانه
یادم آمد صبح امروز
در میان شهر ویران
می دویدم من به هر سو
روی این جو روی آن جو
می دویدم من دمادم
نیست تاکسی بهر آدم
خیس وگل از آب و شلتاب
نیست اینجا فرد شاداب
از پرنده از خزنده
شهر ها پر از چرنده
روز روشن توی جوها
همچو می مستی دهنده
شهر ها بی صاحب و ول
کوچه ها انبوه از گل
می شنیدم از کسی من
داستان های نهانی
از لب باد وزنده
رازهای زندگانی
شهر ها صاحب ندارد
پست‌ها طالب چه دارد!!
ریخت باران ریخت باران
شهرها یکباره ویران
رفته رفته گشت دریا
جوی ها پر گل و پر لا
کو مدیری تا بیاید
یاری مردم نماید
رفته او تفریح ؟ گردش ؟
در پی پست است و چرخش !!
شام جردن مزه دارد
دل هوای غزه دارد
آب یکسر برده مالم
نی زنم غر یا که نالم
درد ما درمان خدا کن
راه نوکنده جدا کن
ریخت باران ریخت باران
شهرها یکباره ویران
رفته رفته گشت دریا
جوی ها پر گل و پر لا
بشنو از من ، کودک من
پیش چشم مرد فردا
زندگانی، خواه تیره خواه روشن
در گلستان نیست زیبا ، در گلستان نیست زیبا
گلستان جانمون،ترکمن صحرای قشنگمون ما تا آخرش مثل کوه پشت شما و مردم غیور و صبورتون ایستادیم
قوی بودن،صبوری،شجاعت و استقامت مردم گلستان و ترکمن صحرا قابل ستایشه و ما همراه و همقدم این مردم هستیم
مثل همیشه به همه نشون می دیم از هیچ کمکی به هموطنامون دریغ نمیکنیم🙏 💙
#کنارتم_هموطن
#حال_مردم_گلستان_خوب_است_اما_تو_باور_نکن😔 😢