فیک درد عشق
فیک درد عشق
فصل دوم(پارت بیستم)
ا/ت
تقریبا بعد از چک کردن کل مسافر ها به این نتیجه رسیدیم که یونا اینجا نیست
- حالا چیکار کنیم؟
+ نمیدونم فعلا دیر وقته بهتره برگردیم خونه
- باشه
بعد از اینکه رفتیم داخل اون عمارت جونگ کوک گفت
+ بریم بخوابیم؟
- باشه .... فقط کی برمیگردیم سئول؟
+ نمیدونم شاید تا دو یا سه روز دیگه برگردیم
- باشه
بعد از اینکه رفتیم داخل اتاق خواب
لباس هامون رو عوض کردیم و رفتیم داخل تخت
+ زیاد فکرت رو درگیر جونگ مین نکن
- اگر چیزی فهمیده باشه چی؟
+ چی رو فهمیده باشه؟
- قضیه ی یونا و مین جی
+ بنظرت یونا و مین جی برای جونگ مین مهم هستن؟
- نمیدونم ...... راستش مغزم به کل از کار افتاده
+ عشقم .... فدات بشم .... ببین جونگ مین هرگز کاری نمیکنه که تو ناراحت بشی
- میترسم ..... دست خودم نیست
+ بیخود نگرانی
- امیدوارم
+ بخواب چون فردا روز طولانی رو در پیش داریم
- باشه
صبح روز بعد
جونگ کوک
من نیم ساعت زود تر بیدار شدم تا با یونگی حرف بزنم
+ الو یونگی سلام
• سلام خوبی
+ ممنون
• رفتید هتل رو بگردید؟
+ اره ........ ولی خبری از یونا نبود
• خب پس هتل از لیست خط خورد
+ مقصد بعدی کجاست؟
• یه جای دیگه ای هست که به احتمال زیاد یونا اونجا باشه
+ خب کجاس؟
• اکثرا هیچکسی به بار ها شک نمیکنه پس به احتمال زیادی الان داخل بار باشه
+ اینجا که بالای پونصد تا بار داره
• یکی از بار های بوسان که بیشتر مسافر ها یا بهتره بگم خلافکار هایی که میخوان از دست پلیس فرار کنن اونجا ساکن هستن و تقریبا هیچکسی بهشون شک نمیکنه پس ممکنه اونجا باشه
+ این باری که میگی کجاس؟
• ادرسش رو برات میفرستم ولی مواظب باش
+ یه اسلحه همراهم دارم
• منظورم اون نیست ...... منظورم اینه ا/ت رو با خودت نبر
+ چرا؟
• اونجا خیلی خطرناکه بهم اعتماد کن ...... پشیمون نمیشی
+ باشه
• اگر چیزی پیدا کردی بهم خبر بده
+ باشه ...... فعلا خدافظ
- چرا بیدارم نکردی؟
+ من یکم زودتر بیدار شدم تا با یونگی حرف بزنم
- اها باشه ..... حالا چی گفت؟
+ قراره برم یه بار
- باشه پس برم لباس هام رو عوض کنم
+ نه ..... لازم نیست
- چرا؟
+ تو قرار نیست بیای
- برای چی؟
+ یونگی گفت اونجا خیلی خطرناکه
پس به رسیکش نمی ارزه که تو رو با خودم ببرم
- ولی تنهایی میری؟
+ پس این چیه؟(کلت کنار کمرش رو نشون داد)
- ولی این به تنهایی نمیتونه ازت مراقبت کنه
+ نگران نباش خانومی .... حتی به خاطر تو هم که شده زنده برمیگردم (بهش چشمک زد)
(فقط این دو پارت نیست فعلا دارم مینویسم و قراره یه چند پارته دیگه اپلود بشه😊 )
فصل دوم(پارت بیستم)
ا/ت
تقریبا بعد از چک کردن کل مسافر ها به این نتیجه رسیدیم که یونا اینجا نیست
- حالا چیکار کنیم؟
+ نمیدونم فعلا دیر وقته بهتره برگردیم خونه
- باشه
بعد از اینکه رفتیم داخل اون عمارت جونگ کوک گفت
+ بریم بخوابیم؟
- باشه .... فقط کی برمیگردیم سئول؟
+ نمیدونم شاید تا دو یا سه روز دیگه برگردیم
- باشه
بعد از اینکه رفتیم داخل اتاق خواب
لباس هامون رو عوض کردیم و رفتیم داخل تخت
+ زیاد فکرت رو درگیر جونگ مین نکن
- اگر چیزی فهمیده باشه چی؟
+ چی رو فهمیده باشه؟
- قضیه ی یونا و مین جی
+ بنظرت یونا و مین جی برای جونگ مین مهم هستن؟
- نمیدونم ...... راستش مغزم به کل از کار افتاده
+ عشقم .... فدات بشم .... ببین جونگ مین هرگز کاری نمیکنه که تو ناراحت بشی
- میترسم ..... دست خودم نیست
+ بیخود نگرانی
- امیدوارم
+ بخواب چون فردا روز طولانی رو در پیش داریم
- باشه
صبح روز بعد
جونگ کوک
من نیم ساعت زود تر بیدار شدم تا با یونگی حرف بزنم
+ الو یونگی سلام
• سلام خوبی
+ ممنون
• رفتید هتل رو بگردید؟
+ اره ........ ولی خبری از یونا نبود
• خب پس هتل از لیست خط خورد
+ مقصد بعدی کجاست؟
• یه جای دیگه ای هست که به احتمال زیاد یونا اونجا باشه
+ خب کجاس؟
• اکثرا هیچکسی به بار ها شک نمیکنه پس به احتمال زیادی الان داخل بار باشه
+ اینجا که بالای پونصد تا بار داره
• یکی از بار های بوسان که بیشتر مسافر ها یا بهتره بگم خلافکار هایی که میخوان از دست پلیس فرار کنن اونجا ساکن هستن و تقریبا هیچکسی بهشون شک نمیکنه پس ممکنه اونجا باشه
+ این باری که میگی کجاس؟
• ادرسش رو برات میفرستم ولی مواظب باش
+ یه اسلحه همراهم دارم
• منظورم اون نیست ...... منظورم اینه ا/ت رو با خودت نبر
+ چرا؟
• اونجا خیلی خطرناکه بهم اعتماد کن ...... پشیمون نمیشی
+ باشه
• اگر چیزی پیدا کردی بهم خبر بده
+ باشه ...... فعلا خدافظ
- چرا بیدارم نکردی؟
+ من یکم زودتر بیدار شدم تا با یونگی حرف بزنم
- اها باشه ..... حالا چی گفت؟
+ قراره برم یه بار
- باشه پس برم لباس هام رو عوض کنم
+ نه ..... لازم نیست
- چرا؟
+ تو قرار نیست بیای
- برای چی؟
+ یونگی گفت اونجا خیلی خطرناکه
پس به رسیکش نمی ارزه که تو رو با خودم ببرم
- ولی تنهایی میری؟
+ پس این چیه؟(کلت کنار کمرش رو نشون داد)
- ولی این به تنهایی نمیتونه ازت مراقبت کنه
+ نگران نباش خانومی .... حتی به خاطر تو هم که شده زنده برمیگردم (بهش چشمک زد)
(فقط این دو پارت نیست فعلا دارم مینویسم و قراره یه چند پارته دیگه اپلود بشه😊 )
۲.۱k
۱۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.