و گفت:همه ی دریاها از آنِ تو،
و گفت:همهی دریاها از آنِ تو،
یک کوزه آب از آنِ من!
همه کوهها از آن تو،
یک صخره از آن من!
همه جنگلها از آن تو،
یک گلدان از آن من!
راضی نمیشوی اگر،
جهانو هرچه در اوست از آن تو،
تنها یک ستاره از آن من!
روا مدار که بمیرم و ندانم به کدام آئینم...
یک کوزه آب از آنِ من!
همه کوهها از آن تو،
یک صخره از آن من!
همه جنگلها از آن تو،
یک گلدان از آن من!
راضی نمیشوی اگر،
جهانو هرچه در اوست از آن تو،
تنها یک ستاره از آن من!
روا مدار که بمیرم و ندانم به کدام آئینم...
۶۷۴
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.