ویو ات
ویو ات
رفتم و حولم رو گذاشتم روی تخت استخری و خودم پریدم توی استخر و شنا کردم که دیدم اون دوتا اومدن
♡وای اگه غرق بشم چی(اشوه)
☆چقدره امقش
ات: 3/5
♡وای من نمیام غرق میشم
ات: هر جور راحتی
☆من که شنا بلدم(پرید داخل استخر)
ات: نیا نیا کجا رفتی
☆نگرانم شدی
ات: آره یه لحظه گفتم غرق شدی
☆خوش به حالت اجب بدنی داری
ات: ای بابا مال تو همکه خوبه
♡هی ببینم من اینجا مترسک نیستم حرصم درومد پس میپرم داخل استخرررررر
ات: ای کله شق
(هانا میپره)
♡کمکم کنید دارم غرق میشممممم
ات: هانااااااااااا(هم ات و هم نیا کمک میکنن هانا از استخر بیاد بیرون)
ات: بیا حوله رو دورت بپیچ ببینم منگلی چرا وقتی بلد نیستی میپری اگه بمیری چی
♡ننه ی اکیپمون ات هست نگران همش هواسش همش به ما هست
☆راست میگه
ات: واقعا شدم ننتون (خنده)
♡☆(این دو تا هم میخندن)
ات: بچه ها من خیلی گشنمه هم خابم میاد بیاید بریم داخل
♡وای حرف دلم رو زدی
☆حق بهت میدم
ویو ات
با دخترا رفتیم داخل و اونا رفتن اتاقشون من هم رفتم اتاقم لباسم رو درآوردم رفتم حموم حولم رو پوشیدم روتین پوستیم رو انجام دادم مو هام رو خشک کردم گجیی شلخته بستم یه لباس راحتی پوشیدم و رفتم پایین یه دوک بوکی با ندل تند درست کردم با نوشابه کوکا کولا خوردم خیلی تند بود که دیدم تهیونگ داره میاد داخل آشپز خونه و یه چاپ استک برداشت اومد سراغ ندل و دوک بوکی من
ندل برداشت و خورد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ات: هی دست نزن به غذای من با هزارتا زحمت درستش کردم
&بگو ببینم کوک مخت رو زد
ات: به تو چه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویو ات
داشتم میرفتم که دستم رو کشید و پرتم کرد روی صندلی که مال میز ناهار خوری بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
&جوابم رو بده
ات: اگه بگم چی عوض میشه تو جلوی همه مسخرم کردی(بغض)
&هه چیه تو هم منو مسخره کردی
ات:بسه دیگهههه(داد با یه بغض)
من میرم داخل اتاقم نیا دنبالم
ویو ات
به زور خودم رو نگه داشتم گریه نکنم که دیگه طاقت نیاوردم که گریه کردم زود رفتم داخل اتاقم و روی تختم نشستم یه دل سیر گریه کردم که دیگه خوابم برد
(فردا صبح)
رفتم و حولم رو گذاشتم روی تخت استخری و خودم پریدم توی استخر و شنا کردم که دیدم اون دوتا اومدن
♡وای اگه غرق بشم چی(اشوه)
☆چقدره امقش
ات: 3/5
♡وای من نمیام غرق میشم
ات: هر جور راحتی
☆من که شنا بلدم(پرید داخل استخر)
ات: نیا نیا کجا رفتی
☆نگرانم شدی
ات: آره یه لحظه گفتم غرق شدی
☆خوش به حالت اجب بدنی داری
ات: ای بابا مال تو همکه خوبه
♡هی ببینم من اینجا مترسک نیستم حرصم درومد پس میپرم داخل استخرررررر
ات: ای کله شق
(هانا میپره)
♡کمکم کنید دارم غرق میشممممم
ات: هانااااااااااا(هم ات و هم نیا کمک میکنن هانا از استخر بیاد بیرون)
ات: بیا حوله رو دورت بپیچ ببینم منگلی چرا وقتی بلد نیستی میپری اگه بمیری چی
♡ننه ی اکیپمون ات هست نگران همش هواسش همش به ما هست
☆راست میگه
ات: واقعا شدم ننتون (خنده)
♡☆(این دو تا هم میخندن)
ات: بچه ها من خیلی گشنمه هم خابم میاد بیاید بریم داخل
♡وای حرف دلم رو زدی
☆حق بهت میدم
ویو ات
با دخترا رفتیم داخل و اونا رفتن اتاقشون من هم رفتم اتاقم لباسم رو درآوردم رفتم حموم حولم رو پوشیدم روتین پوستیم رو انجام دادم مو هام رو خشک کردم گجیی شلخته بستم یه لباس راحتی پوشیدم و رفتم پایین یه دوک بوکی با ندل تند درست کردم با نوشابه کوکا کولا خوردم خیلی تند بود که دیدم تهیونگ داره میاد داخل آشپز خونه و یه چاپ استک برداشت اومد سراغ ندل و دوک بوکی من
ندل برداشت و خورد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ات: هی دست نزن به غذای من با هزارتا زحمت درستش کردم
&بگو ببینم کوک مخت رو زد
ات: به تو چه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویو ات
داشتم میرفتم که دستم رو کشید و پرتم کرد روی صندلی که مال میز ناهار خوری بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
&جوابم رو بده
ات: اگه بگم چی عوض میشه تو جلوی همه مسخرم کردی(بغض)
&هه چیه تو هم منو مسخره کردی
ات:بسه دیگهههه(داد با یه بغض)
من میرم داخل اتاقم نیا دنبالم
ویو ات
به زور خودم رو نگه داشتم گریه نکنم که دیگه طاقت نیاوردم که گریه کردم زود رفتم داخل اتاقم و روی تختم نشستم یه دل سیر گریه کردم که دیگه خوابم برد
(فردا صبح)
- ۵.۷k
- ۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط