مافیایه دلربا p6
سانجو ویو
رفتم خونه همه چیو به مامان گفتم که گفت
م. س:اگه کار نداری باید از برادرت برا فردا کمک بگیری فردا باید اجاررو بدی
وقتی این حرفو زد خیلی عصبی شدم واقا که چطور میتونه اینو بگه بهش گفتم
سانجو:عمرا این کارو بکنم میرم کار پیدا میکنم و از خونه زدم بیرون
(پرش به 2 ساعت بعد ساعت 6:45دقیقه ی سعول)
هیچ کاری پیدا نکردم فکر کنم باید به حرف مامانم گوش کنم و اینبارو از اون نکبت پول قرض کنم خدایاااااااااا
تو این حال بودم که گوشیم زنگ خورد
سانجو: گو سانجو پشت تلفنه بفر مایید
$سلام خانم من از ادارهی پلیس دماس گرفتم از اقای گو هایانجو شکایت شده به جرم قطل بازداشت شدن
واییی الان چیکار کنم یعنی برادر لمورا شکایت کرده
سانجو:بعله ممنون خدافظ
با سرعت برق رفتم خونه رفتم رو تختم با گریه و فکر فردا خوابم برد
_____________پرش به ساعت 7:00_____________
سانجو از خواب بیدار شدم رفتم صبونه خوردم افتادم دونبال کار
(ببخشید بچه ها من حالم زیاد خوب نیست واسه همین یکم کوتاه کردم)
=======پرش به 6 روز بعد========
الان یه 5،6 روزی میشه که هایان تو زندان امروز خبر اعدامشو دادن باید برم به برادر لمورا التماس کنم که رضایت بده دیگه نمیتونم بعد پدرم اعدام اینم ببینم
ادامه دارد....
بچه ها پارت بعد هم عصر میزارم دوپارت میزارم عصر❤️
رفتم خونه همه چیو به مامان گفتم که گفت
م. س:اگه کار نداری باید از برادرت برا فردا کمک بگیری فردا باید اجاررو بدی
وقتی این حرفو زد خیلی عصبی شدم واقا که چطور میتونه اینو بگه بهش گفتم
سانجو:عمرا این کارو بکنم میرم کار پیدا میکنم و از خونه زدم بیرون
(پرش به 2 ساعت بعد ساعت 6:45دقیقه ی سعول)
هیچ کاری پیدا نکردم فکر کنم باید به حرف مامانم گوش کنم و اینبارو از اون نکبت پول قرض کنم خدایاااااااااا
تو این حال بودم که گوشیم زنگ خورد
سانجو: گو سانجو پشت تلفنه بفر مایید
$سلام خانم من از ادارهی پلیس دماس گرفتم از اقای گو هایانجو شکایت شده به جرم قطل بازداشت شدن
واییی الان چیکار کنم یعنی برادر لمورا شکایت کرده
سانجو:بعله ممنون خدافظ
با سرعت برق رفتم خونه رفتم رو تختم با گریه و فکر فردا خوابم برد
_____________پرش به ساعت 7:00_____________
سانجو از خواب بیدار شدم رفتم صبونه خوردم افتادم دونبال کار
(ببخشید بچه ها من حالم زیاد خوب نیست واسه همین یکم کوتاه کردم)
=======پرش به 6 روز بعد========
الان یه 5،6 روزی میشه که هایان تو زندان امروز خبر اعدامشو دادن باید برم به برادر لمورا التماس کنم که رضایت بده دیگه نمیتونم بعد پدرم اعدام اینم ببینم
ادامه دارد....
بچه ها پارت بعد هم عصر میزارم دوپارت میزارم عصر❤️
۳.۰k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.