سیلاااااام هوهو ما دوروز به خاطر آلودگی هوا تعطیل شدیم
سیلاااااام هوهو ما دوروز به خاطر آلودگی هوا تعطیل شدیم ۶ تا امتحانم پرید^ـــ^
✵ستارگان عاشق✵
پارت ➌➋
✾چانیول✾
ژووون باوا تام و جری!!❤ــــ❤ در اتاق باز شد&آآآآآآااااای غلط کردم.برگشتم.سوهو عصبانی بود از گوش بکهیون گرفته بود.پرتش کرد تو اتاق ،درو بست.بکی داد زد:اگه گوشم مثل چانیول شه میکشمت.دهنمو کج کردم بالش بغلمو پرت کردم.خورد تو سرش.&اآااااای_حقته.&یودا کوچول چرا قهر میکنی._باشه بیا بوسم کن ببخشمت.&خفه شو دیه.برگشتم تا تام و جریو نگاه کنم.تموم شده بود.اه هاااایییششش._همش تقصیر توعه بکیییی.&خو برو سی دیشو بخر._سی دیشو؟&اوهوم.اه کی میره این همه راهو.کاش یکی بود که...لبخند شیطنت آمیزی زدم.
۞سویونگ۞
برو برو برو اه لعنتی.خوک کثافت.اییش.داشتم انگری برد بازی میکردم.ته یون رفته بود بیرون.تنها تو اتاق نشسته بودم.صدای در زدن اومد.پوووف.درو باز کردم چانیول بود.هلم داد و اومد تو._هــی!&سلامت کو._خودتم سلام نکردیا.&مگه من برده توام؟از حرص زیاد لبامو گاز گرفتم.&چه دکوراسیون مزخرفی._من دوسش دارم.&برای من مهمه؟_خودتم میدونی تو یکی از بدترین دنسرای اکسویی،فقط به خاطر بدشانسی من بردی ولی در اصل بازنده ای.حالاهم برو بیرون نمیخوام ته یون فکر بد کنه،تازه توانی وان هم تو خوابگاه ما زندگی میکنن،ممکنه سوء تفاهم..&چییی؟ توانی وان؟؟؟_اوهوم.&وااای فوق العاده س.با تعجب بهش نگاه کردم.آب دهنشو قورت داد و خودشو جمع و جور کرد.&خوب برده حقیر من ازت یه چیزی میخوام.واااای خدا این بشر چقد حرصم میدهههه!_چی میخوای ارباب خنگ گوش دراز؟معلوم بود ناراحت شده انگشتشو گذاشت رو پیشونیم و فشار داد:هی مواظب حرف زدنت باش._آخ&خوب برو برام سری مجموعه های تام و جری رو بخر.دهنمو کج کردم._توشهر شما اینترنت اختراع شده؟&چطورمگه؟_آخه عقل کل برو دانلود کن.&پس تو به چه دردی میخوری؟_بدرد خوردن کیمچی.&من دی وی دیشو میخوام.فردا تو کلاس بهم بده خدافظ._مگه تو بچه ای؟؟&فضولیش به تو نیومده،فقط اون کاری که گفتمو انجام بده زیر لب گفتم:بدبخت گوش دراز بدقیافه.زشت احمق.&چییی؟_هیچی تو برو.
❈سوهو❈
تو کتاب فروشیا دنبال کتاب هری پاتر میگشتم،چندتا طرفدار زیاد دور و برم میپلکیدن ولی انگار خجالتی بود.اگه چانیول جای من بود میرفت باهاشون سلام میکرد._ببخشید کتاب هری پاتر ۶ رو ندارین؟&نه متاسفم.۱۰ تا مغازه رفتم ولی پیدا نشد.رفتم تویه کتاب فروشی خیلی بزرگ.یه پیرمرد صاحبش بود&دنبال چیزی میگردی پسرم؟_آه بله هری پاتر ۶ رو میخوام.&پسرم کتاباش به سختی گیر میاد بهتره فیلمشو نگاه کنی._فیلمش؟&آره_ممنون.از کتابفروشیه اومدم بیرون.لبخند زدم اممم پیشنهاد خوبی بود////
✿هیومین✿
جیون:هیومیییییین میدونم خواب نیسی پاشووووو_چیه؟رو تختم نشست&خوب باهم چیکار کردین؟_مگه من میپرسم تو با کای چیکار کردی؟&اونییی_اووف ولم کن&دلم خیلی براش میسوزه،با اینکه توهم دوسش داری ولی خودتو آدم بده کردی.همش تقصیر پدرته_جیون خواهش میکنم اینو به کسی نگو&آخه دیگه اعصابم خورد شده،بدون اطلاع به تو خبرو پخش کردن.تو فقط ۱ بار اون پسرو دیدی،اصلا چجوری میخوای تا آخر عمر باهاش زندگی کنی هان؟؟؟_شاید یه خونه جدا بگیرم و تنها زندگی کنم.پدرم فقط دنبال منفعت خودشه.&شماها ۲ سال دیگه باهم ازدواج میکنین شاید تو این مدت عاشقش شدی._جیون خودتم میدونی هیچی عشق اول نمیشه،من چجوری با وجود سهون میخوام به عشق بازی با شی وون مشغول شم.من از اون پسر متنفرم،حتی نمیخوام ۱ دیقه ببینمش الانم خیلی خوشحالم نمیبینمش.واقعا ممنونم که خدا این لطفو در حقم کرده.&حال سهون خوب بود؟_نه&کاملا مثل دیوونه ها شده.رفت و تلویزیون رو روشن کرد.&کای بهم یه سی دی از موزیک ویدیوهاشونو داد.اگه
دلت برای سهون تنگ شد نگاش کن.خیلی خوب بود جیون درد دلمو میدونست.حداقل اون به قول خودش منو آدم بده فرض نمیکرد.من اصلا به آینده م فکر نکردم.حتی نمیدونم چه بلای دیگه ای قراره سرم بیاد.&هیومین_هوم؟&این دفتر مال توعه؟رومو برگردوندم همون دفتری که ته یون بهم داده بود._آره.پرتش کرد طرفم.دفترو باز کردم.(این پسر داره قلب منو میلرزونه،چیکار کنم؟....کم کم دارم عاشقش میشم....من اوه سهونو پذیرفتم امروز برام یه خرس بزرگ اورد با.......امروز باهم آهنگ خوندیم از ۱۰ ،۱۰ گرفتیم وااای عالیه...من واقعا عاشق سهونم دیوانه وار دوستش دارم)اشکام سرازیر شد.&هیومین خوبی؟ سرمو به نشونه تایید تکون دادم.چرا نمیتونم جلوی این احساساتو بگیرم.آخه من چه گناهی کردم.کاش اون لحظه که سهون داشت ازم میپرسید( میدونی چقدر دلم میخواست بغلت کنم؟میدونی چقدر دلم میخواست کنارم باشی؟ هــیچــی نمیدوونی.)میگفتم آره میدونم،میدونم سهون،منم دلم آغوشتو میخواست،منم میخواستم کنارت باشم.اما چیکار کنم؟نمیتونم////
❅سویونگ❅
۱۰ تا از مجموعه هارو خریدم.جلوی در خوابگاه،.یونا
✵ستارگان عاشق✵
پارت ➌➋
✾چانیول✾
ژووون باوا تام و جری!!❤ــــ❤ در اتاق باز شد&آآآآآآااااای غلط کردم.برگشتم.سوهو عصبانی بود از گوش بکهیون گرفته بود.پرتش کرد تو اتاق ،درو بست.بکی داد زد:اگه گوشم مثل چانیول شه میکشمت.دهنمو کج کردم بالش بغلمو پرت کردم.خورد تو سرش.&اآااااای_حقته.&یودا کوچول چرا قهر میکنی._باشه بیا بوسم کن ببخشمت.&خفه شو دیه.برگشتم تا تام و جریو نگاه کنم.تموم شده بود.اه هاااایییششش._همش تقصیر توعه بکیییی.&خو برو سی دیشو بخر._سی دیشو؟&اوهوم.اه کی میره این همه راهو.کاش یکی بود که...لبخند شیطنت آمیزی زدم.
۞سویونگ۞
برو برو برو اه لعنتی.خوک کثافت.اییش.داشتم انگری برد بازی میکردم.ته یون رفته بود بیرون.تنها تو اتاق نشسته بودم.صدای در زدن اومد.پوووف.درو باز کردم چانیول بود.هلم داد و اومد تو._هــی!&سلامت کو._خودتم سلام نکردیا.&مگه من برده توام؟از حرص زیاد لبامو گاز گرفتم.&چه دکوراسیون مزخرفی._من دوسش دارم.&برای من مهمه؟_خودتم میدونی تو یکی از بدترین دنسرای اکسویی،فقط به خاطر بدشانسی من بردی ولی در اصل بازنده ای.حالاهم برو بیرون نمیخوام ته یون فکر بد کنه،تازه توانی وان هم تو خوابگاه ما زندگی میکنن،ممکنه سوء تفاهم..&چییی؟ توانی وان؟؟؟_اوهوم.&وااای فوق العاده س.با تعجب بهش نگاه کردم.آب دهنشو قورت داد و خودشو جمع و جور کرد.&خوب برده حقیر من ازت یه چیزی میخوام.واااای خدا این بشر چقد حرصم میدهههه!_چی میخوای ارباب خنگ گوش دراز؟معلوم بود ناراحت شده انگشتشو گذاشت رو پیشونیم و فشار داد:هی مواظب حرف زدنت باش._آخ&خوب برو برام سری مجموعه های تام و جری رو بخر.دهنمو کج کردم._توشهر شما اینترنت اختراع شده؟&چطورمگه؟_آخه عقل کل برو دانلود کن.&پس تو به چه دردی میخوری؟_بدرد خوردن کیمچی.&من دی وی دیشو میخوام.فردا تو کلاس بهم بده خدافظ._مگه تو بچه ای؟؟&فضولیش به تو نیومده،فقط اون کاری که گفتمو انجام بده زیر لب گفتم:بدبخت گوش دراز بدقیافه.زشت احمق.&چییی؟_هیچی تو برو.
❈سوهو❈
تو کتاب فروشیا دنبال کتاب هری پاتر میگشتم،چندتا طرفدار زیاد دور و برم میپلکیدن ولی انگار خجالتی بود.اگه چانیول جای من بود میرفت باهاشون سلام میکرد._ببخشید کتاب هری پاتر ۶ رو ندارین؟&نه متاسفم.۱۰ تا مغازه رفتم ولی پیدا نشد.رفتم تویه کتاب فروشی خیلی بزرگ.یه پیرمرد صاحبش بود&دنبال چیزی میگردی پسرم؟_آه بله هری پاتر ۶ رو میخوام.&پسرم کتاباش به سختی گیر میاد بهتره فیلمشو نگاه کنی._فیلمش؟&آره_ممنون.از کتابفروشیه اومدم بیرون.لبخند زدم اممم پیشنهاد خوبی بود////
✿هیومین✿
جیون:هیومیییییین میدونم خواب نیسی پاشووووو_چیه؟رو تختم نشست&خوب باهم چیکار کردین؟_مگه من میپرسم تو با کای چیکار کردی؟&اونییی_اووف ولم کن&دلم خیلی براش میسوزه،با اینکه توهم دوسش داری ولی خودتو آدم بده کردی.همش تقصیر پدرته_جیون خواهش میکنم اینو به کسی نگو&آخه دیگه اعصابم خورد شده،بدون اطلاع به تو خبرو پخش کردن.تو فقط ۱ بار اون پسرو دیدی،اصلا چجوری میخوای تا آخر عمر باهاش زندگی کنی هان؟؟؟_شاید یه خونه جدا بگیرم و تنها زندگی کنم.پدرم فقط دنبال منفعت خودشه.&شماها ۲ سال دیگه باهم ازدواج میکنین شاید تو این مدت عاشقش شدی._جیون خودتم میدونی هیچی عشق اول نمیشه،من چجوری با وجود سهون میخوام به عشق بازی با شی وون مشغول شم.من از اون پسر متنفرم،حتی نمیخوام ۱ دیقه ببینمش الانم خیلی خوشحالم نمیبینمش.واقعا ممنونم که خدا این لطفو در حقم کرده.&حال سهون خوب بود؟_نه&کاملا مثل دیوونه ها شده.رفت و تلویزیون رو روشن کرد.&کای بهم یه سی دی از موزیک ویدیوهاشونو داد.اگه
دلت برای سهون تنگ شد نگاش کن.خیلی خوب بود جیون درد دلمو میدونست.حداقل اون به قول خودش منو آدم بده فرض نمیکرد.من اصلا به آینده م فکر نکردم.حتی نمیدونم چه بلای دیگه ای قراره سرم بیاد.&هیومین_هوم؟&این دفتر مال توعه؟رومو برگردوندم همون دفتری که ته یون بهم داده بود._آره.پرتش کرد طرفم.دفترو باز کردم.(این پسر داره قلب منو میلرزونه،چیکار کنم؟....کم کم دارم عاشقش میشم....من اوه سهونو پذیرفتم امروز برام یه خرس بزرگ اورد با.......امروز باهم آهنگ خوندیم از ۱۰ ،۱۰ گرفتیم وااای عالیه...من واقعا عاشق سهونم دیوانه وار دوستش دارم)اشکام سرازیر شد.&هیومین خوبی؟ سرمو به نشونه تایید تکون دادم.چرا نمیتونم جلوی این احساساتو بگیرم.آخه من چه گناهی کردم.کاش اون لحظه که سهون داشت ازم میپرسید( میدونی چقدر دلم میخواست بغلت کنم؟میدونی چقدر دلم میخواست کنارم باشی؟ هــیچــی نمیدوونی.)میگفتم آره میدونم،میدونم سهون،منم دلم آغوشتو میخواست،منم میخواستم کنارت باشم.اما چیکار کنم؟نمیتونم////
❅سویونگ❅
۱۰ تا از مجموعه هارو خریدم.جلوی در خوابگاه،.یونا
- ۲۰.۱k
- ۲۸ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط