سلام ستاره غریب زمین

سلام... ستاره غریب زمین

هفت سحر از رمضان گذشت..
و سیاهی هم، آسمان رمضان را فراگرفت...
اما... هنوز خبری از ظهور تو در دل زنگار گرفته من نیست!

آموخته ام؛که سفره دار رمضان تویی...
و کسی در این ضیافت، محبوب تر است، که تو، سهم بیشتری از قلبش را، تسخیر کرده باشی.

هر چه در لابلای تپش های دلم، جستجو می کنم...؛ خبری از شیدایی نمی یابم.

من همان فرزند گریزپای توام، که به درد نداشتنت عادت کرده است، و همه سهمش از انتظار، فقط و فقط هیاهویی توخالی است!
که اگر؛
درد تو به استخوانش زده بود؛
سحری از رمضان را، تنها به امید یافتنت، سجاده نشینی می کرد.

وای یوسف تنهای من،
این رمضان حاجتی عظیم، قلب مرا احاطه کرده است:
تــــــو...
درد نداشتن تــــو...
و دویدن مدام برای یافتنت،
همه آرزویی است که در لابلای مناجات سحر، بدنبالش می گردم.

برای قلب بیمار من، چاره ای بیندیش.
قلب بیمارم، جای خالی، برای حضور مداوم تو ندارد.

به امید علاج آمده ام.
مرا دست خالی،از گوشه سفره ات، رد مکن !

به امید اجابت آمده ام؛
یا مُجیبُ... یا مجیب ... یا مجیب

صبحتون پراز امید
روزتان آرام
نماز و روزه تون قبول حق

*
دیدگاه ها (۴)

یک سـلامِ بی حسرتبی نگــــرانیسلامی سرشار از آرامشروزتــوڹ ب...

حضرت مولانا:دوش دیدم وسط کوچه روان پیری مست...بر لبش جام شرا...

#مناجات_شبانه_با_حضرت_عشق خدایا... به تو پناه میبرم از اینکـ...

پذیرایی از گردشگران خارجیبر سر سفره افطار درمیدان نقش جهان ا...

درد در تمامِ تنم رخنه کرده ، ریشه دوانده و راهَش را تا استخو...

بررسی شعر زیبای «ونگوک» از (تس) (بخش دوم) ................ ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط