گفت برای همیشه با من می مانی

گفت: برای همیشه با من می مانی؟
گفتم: قول می دهم که تا آخر با تو باشم اما...
گفت: اما چه؟
گفتم: اما نمی توانم از طرف زمانه به تو قول بدهم، زمانه بی رحم است، ممکن است یک روزی بیاید و مجبور شویم همدیگر را ترک کنیم.
گفت: منظورت مرگ است؟
گفتم: نه، منظور من دوری است؛ دوری که به اجبار اتفاق بیفتد در حالی که هردویمان نفس می کشیم!
گفت: من با اجبار بیگانه ام، تو را نمی دانم!
گفتم: زمانه بیش تر از آن که فکرش را بکنی بی رحم است؛ اما بدان حتی اگر روزی من رهایت کنم و تو مرا رها کنی، باز این عشق ابدی مااست که هرگز رهایمان نخواهد کرد...
دیدگاه ها (۱)

«در دنیای تو ساعت چند است؟!»عقربه ها در دنیای امروزی کاربرد ...

_ خسته نشدی انقدر واستادی لب پنجره زل زدی به خیابون سیگار کش...

یک روز صبح در خانه باغ همسری که خیلی سنتی با او ازدواج کردم،...

• #Daydreamیک روز هم باید به کسانی که شما در هر حالتی آخرین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط