چه زیبا میشود دیدار ُ باشد با تو پنهانی
چه زیبا میشود دیدار ُ باشد با تو پنهانی
چه لذت میدهد بوسه ز کنج لب و طولانی
پریشان موج گیسویت به روی شانه میریزد
به دنیا افکند لرزه همین امواج طوفانی
لبانت غنچه ای از گل بیاراید بهارم را
سرایم را بروبم من تو را خوانم به مهمانی
اگر دانم که می آیی گلستان میکنم راهت
به پایت لاله ها ریزم به اشکارا نه پنهانی
اگر از آسمان بارَد به رویم سیلی از باران
به دنبال تو میگردم در آن ایام بارانی
رَویم و در گلستانی کُنم دیدار آخر را
رَوی در خاطرم ماند همین دیدار پایانی
چه لذت میدهد بوسه ز کنج لب و طولانی
پریشان موج گیسویت به روی شانه میریزد
به دنیا افکند لرزه همین امواج طوفانی
لبانت غنچه ای از گل بیاراید بهارم را
سرایم را بروبم من تو را خوانم به مهمانی
اگر دانم که می آیی گلستان میکنم راهت
به پایت لاله ها ریزم به اشکارا نه پنهانی
اگر از آسمان بارَد به رویم سیلی از باران
به دنبال تو میگردم در آن ایام بارانی
رَویم و در گلستانی کُنم دیدار آخر را
رَوی در خاطرم ماند همین دیدار پایانی
۳.۲k
۲۴ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.