کاش می شد برای همیشه رفت

کاش می شد برای همیشه رفت
به سکوت و آرامش یک خانه ی روستایی ...
هر صبح ، لا به لای بوی کاهگل ، زیر سایه ی درخت گردو نفس کشید ، آرامش گل های بنفشه را بغل کرد و با نوازش بالهای پروانه ، آرام شد .
کاش می شد جای ساکتی رفت و با احساس های خوبِ جهان ، خلوت کرد
اینجا دلت می گیرد از بی مهریِ آدم ها ،
آدم هایی که مدام ، در حالِ دویدن اند
برای رسیدن به قافله ای که مدتهاست کلّ آرامشِ این شهر را دزدیده ...
باید کوچ کرد به جایی که کوچه های خاکی اش بوی نابِ زندگی می دهند و در دلِ سادگیِ خانه هایش می توان عاشق بود و هر شب با خیالِ درختان گیلاس خوابید ... #98/3/30 #♌ 🔱
دیدگاه ها (۵)

بیا خاص باشیممثلا آغوش آغوش گناه باشد وخودمان بی حرف و حدیث...

#♥ ️🍄 ^-^-بهـ زندگۍ نشون بده!(: کهـ هزآر دلیل برآۍ لبخند وجو...

#کپشنفقط کاغذ نیس که بد تا کنی مچاله شهبا هرکسی بد تا کنی مچ...

وقتی رابطه تَمام میشودبزرگترین دردِ آدمی این است کهدرگیر میش...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط