وقتی وارد شدن با اون صحنه مواجه شدن
وقتی وارد شدن با اون صحنه مواجه شدن
همه جا پر از خون بود و آتیش گرفته بود
لونا:بابا؟اینجا چه خبره
بابا:الان اسمت لونا عه؟
لونا:آره میشه بگی اینجا چه خبره؟
بابا:همون همیشگی
لونا:دوباره نتونستی عصابت و کنترل کنی؟
بابا:ببخشید از دستم در میره
لونا:همممم..باشه خب..من برم
بابا:کجا میری؟کی و کشتی؟
لونا:ی دختر بچه به اسم سنجو
بابا:خب الان میخوای کجا بری؟
لونا:میخواستم ی سری به روحش بزنم
بابا:باشه ولی حواست و جمع کن بهش دست نزنی
لونا:چشم(آروم)
و بعد رفتم طبقه دوم(جهنم)
(طبقه ی اول که بهشت بود و دور زدن و واردش نشدن)
لونا سانزو رو آزاد کرد
سانزو:اون بابا بود؟
لونا:آره پادشاه هر دو دنیا(منظورش بهشت و جهنمه زمین نیست)
سانزو:پس اگه تو دخترشی یعنی که تو...
لونا:آره من شاهدختم
سانزو:چرا نگفته بودی؟
لونا:یادم رفت(خنده)
سانزو:😐
لونا:بیا بریم دیگه
ویو وسط جهنم
لونا:خب اینجا کلی تله داره این دکمه ی لباست و فعال کن مکانشون و میگه
سانزو:باشه
و بعد رفتیم
نویسنده داره کاری می کنه به فوش بکشمش🫠🤌🏻
همه جا پر از خون بود و آتیش گرفته بود
لونا:بابا؟اینجا چه خبره
بابا:الان اسمت لونا عه؟
لونا:آره میشه بگی اینجا چه خبره؟
بابا:همون همیشگی
لونا:دوباره نتونستی عصابت و کنترل کنی؟
بابا:ببخشید از دستم در میره
لونا:همممم..باشه خب..من برم
بابا:کجا میری؟کی و کشتی؟
لونا:ی دختر بچه به اسم سنجو
بابا:خب الان میخوای کجا بری؟
لونا:میخواستم ی سری به روحش بزنم
بابا:باشه ولی حواست و جمع کن بهش دست نزنی
لونا:چشم(آروم)
و بعد رفتم طبقه دوم(جهنم)
(طبقه ی اول که بهشت بود و دور زدن و واردش نشدن)
لونا سانزو رو آزاد کرد
سانزو:اون بابا بود؟
لونا:آره پادشاه هر دو دنیا(منظورش بهشت و جهنمه زمین نیست)
سانزو:پس اگه تو دخترشی یعنی که تو...
لونا:آره من شاهدختم
سانزو:چرا نگفته بودی؟
لونا:یادم رفت(خنده)
سانزو:😐
لونا:بیا بریم دیگه
ویو وسط جهنم
لونا:خب اینجا کلی تله داره این دکمه ی لباست و فعال کن مکانشون و میگه
سانزو:باشه
و بعد رفتیم
نویسنده داره کاری می کنه به فوش بکشمش🫠🤌🏻
۱۴.۹k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.