باز امشب

باز امشب
از خیالِ تو، غوغاست در دلم
آشوبِ عشقِ آن قد و بالاست، در دلم

دستی به سینۀ
منِ شوریده سر گذار
بنگر چه آتشی ز تو برپاست در دلم

باری امیدِ
خویش به دلداری‌ام فرست
دانی که آرزویِ تو تنهاست در دلم ...
دیدگاه ها (۱)

‌شب ڪہ می‌شود طلبڪارانہ مـرا بیـدار می‌ڪَذارد یادت را می‌ڪَو...

با لبت بازی مکن وقتی که صحبت میکنیچشم من دیوانه اما گوش من ک...

ڪَرم ڪندلـم رابا لبـخنـدتدر این روزهاے سـرد زمستـانیهیـچ‌چیـ...

#عاشقت_شدم... نیازم به تو،چون نیاز پرنده به آسمان بود!نیازم ...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط