یک عدد سانویه فراموش نشده part 10
سنجو: ببین قیده میا رو بزن فهمیدی؟ تا مام
مایکی: هه منم میا رو میدزدم میخام ببینم چه شکری میخای بخوری؟
سنجو: مایکی مگه باهات شوخی دارم؟
مایکی: پس تورو هم میدزدم خانوادگی تو خونمون زندگی کنیم:] چطوره؟
سنجو کیفشو زد تو صورت مایکی: گه نخور...
و اونحارو ترک کرد..
صبح ویو میتی و میا اینا:
میائو: میتی جونممممممم. پاشووو صب شدددددهههههه
پاشو پاشو کوکچولو از پنجره نگا کول
پاشو پاشو کوکچولو به آسمون نگا کول
میتسوری با شوک پا میشه: من میکشم اون جنه رو میکشم میکشمششششششششششششش
و بالشو کرد تو دهنه میائو..
میائو: میدونی نباید اون فیلمو میدیدیم 😐
۱۰ دیقه بعد:
میتسوری: صبونه چی بزنیم؟
میائو: پنکیک خوبع؟
میتسوری: اینم از موادش...
۴۵ دیقه بعد.. :
میتسوری: این عادیه که مقدار آردی که تو صورتمونه از خوده ظرف بیشتره؟
میائو: برایه ما دو نفر ارع 😂😂
*صدایه در:
میتسوری: میرم در و باز کنم ببینم کیه ..
.
.
.
ماماننننننننننننننننننننن
میائو: نگا کن مامانشو میبینه چ ذوقی میکنه...خوش به حالش.. :)
میائو: آمممم...اوهایو من همونیم که به اندازه ی یه سال تو خونتون زندگی کردم ولی خودتونو هرگز ندیدم.. سانو میائو دس:]
یوزوها: اوععععع سلااامممم امم میا چان...وایسا تو چقد شبیهه...
میتسویا: اممم مایکی؟
یوزوها: اوع ارع مایکی کون... تو میشناسیش؟
میائو: اممم اوهایو تاکاشی سان- و اینکه نه نمیشناسم...
۳۰مین بعد...
میائو: سایونارا..♡
رفتم بیرون
باید میرفتم جایی ک فقط اونجارو دارم...به میتسوری فک میکردم اون مامان بابایه خیلی مهربونی دارع...
ولی من چی؟
کنارم یه تاب بود قائدتن من چون تاب میبینم باید برم رو تابه هم بشینم ...
چرا همه چی انقد عجیبه....
مایکی؟ مانجیرو؟
سانو؟ اون مرده مو صورتی؟
گنگ؟ معبد؟ مامان و بابام؟
اینا ینی چی؟
چرا اینطوری دارع میشه؟
مایکی: هه منم میا رو میدزدم میخام ببینم چه شکری میخای بخوری؟
سنجو: مایکی مگه باهات شوخی دارم؟
مایکی: پس تورو هم میدزدم خانوادگی تو خونمون زندگی کنیم:] چطوره؟
سنجو کیفشو زد تو صورت مایکی: گه نخور...
و اونحارو ترک کرد..
صبح ویو میتی و میا اینا:
میائو: میتی جونممممممم. پاشووو صب شدددددهههههه
پاشو پاشو کوکچولو از پنجره نگا کول
پاشو پاشو کوکچولو به آسمون نگا کول
میتسوری با شوک پا میشه: من میکشم اون جنه رو میکشم میکشمششششششششششششش
و بالشو کرد تو دهنه میائو..
میائو: میدونی نباید اون فیلمو میدیدیم 😐
۱۰ دیقه بعد:
میتسوری: صبونه چی بزنیم؟
میائو: پنکیک خوبع؟
میتسوری: اینم از موادش...
۴۵ دیقه بعد.. :
میتسوری: این عادیه که مقدار آردی که تو صورتمونه از خوده ظرف بیشتره؟
میائو: برایه ما دو نفر ارع 😂😂
*صدایه در:
میتسوری: میرم در و باز کنم ببینم کیه ..
.
.
.
ماماننننننننننننننننننننن
میائو: نگا کن مامانشو میبینه چ ذوقی میکنه...خوش به حالش.. :)
میائو: آمممم...اوهایو من همونیم که به اندازه ی یه سال تو خونتون زندگی کردم ولی خودتونو هرگز ندیدم.. سانو میائو دس:]
یوزوها: اوععععع سلااامممم امم میا چان...وایسا تو چقد شبیهه...
میتسویا: اممم مایکی؟
یوزوها: اوع ارع مایکی کون... تو میشناسیش؟
میائو: اممم اوهایو تاکاشی سان- و اینکه نه نمیشناسم...
۳۰مین بعد...
میائو: سایونارا..♡
رفتم بیرون
باید میرفتم جایی ک فقط اونجارو دارم...به میتسوری فک میکردم اون مامان بابایه خیلی مهربونی دارع...
ولی من چی؟
کنارم یه تاب بود قائدتن من چون تاب میبینم باید برم رو تابه هم بشینم ...
چرا همه چی انقد عجیبه....
مایکی؟ مانجیرو؟
سانو؟ اون مرده مو صورتی؟
گنگ؟ معبد؟ مامان و بابام؟
اینا ینی چی؟
چرا اینطوری دارع میشه؟
۱۰.۱k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.