67/مروری بر فرمایشات امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا
67/مروری بر فرمایشات امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا
پس از آنکه پیشنهاد آتش بس موقت از سوی امام برای ادای فریضه ظهر مورد پذیرش اهل کوفه قرار نگرفت ، آن حضرت بدون توجه به تیرباران دشمن به نماز ایستاد و چندتن از یاران آن حضرت از جمله سعید بن عبداللّه و عمروبن قرظه کعبی در پیش روی امام ایستادند و سینه خود را سپر کردند که پس از تمام شدن نماز در اثر تیرهایی که به بدنشان رسیده بود به شهادت رسیدند .
سعید بن عبداللّه پس از نماز که با بدن خون آلود و ضعف شدید به روی خاک افتاده بود ، چنین می گفت : خدایا ! به این مردم لعنت و عذاب بفرست مانند عذابی که بر قوم عاد و ثمود فرستادی و سلام مرا به پیامبرت برسان و از این درد و رنجی که به من رسیده است او را مطلع بگردان ؛ زیرا هدف من از این جانبازی و تحمل این همه درد و رنج ، رسیدن به اجر و پاداش تو از راه یاری نمودن به پیامبر تو می باشد.
سپس چشمهایش را باز کرد و به قیافه امام تماشا نمود و به آن حضرت عرضه داشت : ((اَوْفَیْتُ یَابْنَ رَسُولِ اللّه ؟ ؛ )) فرزند رسول خدا آیا من وظیفه خود را در مقابل تو انجام دادم ؟
امام علیه السلام در پاسخ وی فرمود :
(( آری ، تو پیشاپیش من در بهشت برین هستی ))
عمروبن قرظه نیز به همراه سعید بن عبداللّه ، پاسداری امام را به عهده گرفته و در این راه چندین چوبه تیر به سر و سینه اش رسیده و شدیدا مجروح و همزمان با سعید به خاک افتاده بود و به سخنان سعید و پاسخ امام علیه السلام گوش می داد که او نیز پس از این سؤال و جواب همان سؤ ال سعید را تکرار نمود : ((اَوَفَیْتُ یَابْنَ رَسُولِاللّه ؟ ؛ )) آیا من هم وظیفه خود را انجام دادم ؟
امام علیه السلام نیز همان پاسخی را که به سعید گفته بود به عمرو داد و فرمود :
((آری تو نیز وظیفه خود را انجام دادی و پیشاپیش من در بهشت هستی )) .
و در این مورد این جمله را نیز اضافه نمود که :
((سلام مرا به رسول خدا برسان و به او ابلاغ کن که من نیز در پشت سر تو به پیشگاه او و به دیدارش نایل خواهم گردید))
#حدیث#احادیث#روایت#روایات#امام#امامان#معصوم#معصومین#امامت#hadis#imam#شیعه#تشیع#اسلام#اهل_بیت#اهلبیت#حسین#امام_حسین#عاشورا#کربلا#از_مدینه_تا_کربلا#عاشورا#زیارت_عاشورا#
پس از آنکه پیشنهاد آتش بس موقت از سوی امام برای ادای فریضه ظهر مورد پذیرش اهل کوفه قرار نگرفت ، آن حضرت بدون توجه به تیرباران دشمن به نماز ایستاد و چندتن از یاران آن حضرت از جمله سعید بن عبداللّه و عمروبن قرظه کعبی در پیش روی امام ایستادند و سینه خود را سپر کردند که پس از تمام شدن نماز در اثر تیرهایی که به بدنشان رسیده بود به شهادت رسیدند .
سعید بن عبداللّه پس از نماز که با بدن خون آلود و ضعف شدید به روی خاک افتاده بود ، چنین می گفت : خدایا ! به این مردم لعنت و عذاب بفرست مانند عذابی که بر قوم عاد و ثمود فرستادی و سلام مرا به پیامبرت برسان و از این درد و رنجی که به من رسیده است او را مطلع بگردان ؛ زیرا هدف من از این جانبازی و تحمل این همه درد و رنج ، رسیدن به اجر و پاداش تو از راه یاری نمودن به پیامبر تو می باشد.
سپس چشمهایش را باز کرد و به قیافه امام تماشا نمود و به آن حضرت عرضه داشت : ((اَوْفَیْتُ یَابْنَ رَسُولِ اللّه ؟ ؛ )) فرزند رسول خدا آیا من وظیفه خود را در مقابل تو انجام دادم ؟
امام علیه السلام در پاسخ وی فرمود :
(( آری ، تو پیشاپیش من در بهشت برین هستی ))
عمروبن قرظه نیز به همراه سعید بن عبداللّه ، پاسداری امام را به عهده گرفته و در این راه چندین چوبه تیر به سر و سینه اش رسیده و شدیدا مجروح و همزمان با سعید به خاک افتاده بود و به سخنان سعید و پاسخ امام علیه السلام گوش می داد که او نیز پس از این سؤال و جواب همان سؤ ال سعید را تکرار نمود : ((اَوَفَیْتُ یَابْنَ رَسُولِاللّه ؟ ؛ )) آیا من هم وظیفه خود را انجام دادم ؟
امام علیه السلام نیز همان پاسخی را که به سعید گفته بود به عمرو داد و فرمود :
((آری تو نیز وظیفه خود را انجام دادی و پیشاپیش من در بهشت هستی )) .
و در این مورد این جمله را نیز اضافه نمود که :
((سلام مرا به رسول خدا برسان و به او ابلاغ کن که من نیز در پشت سر تو به پیشگاه او و به دیدارش نایل خواهم گردید))
#حدیث#احادیث#روایت#روایات#امام#امامان#معصوم#معصومین#امامت#hadis#imam#شیعه#تشیع#اسلام#اهل_بیت#اهلبیت#حسین#امام_حسین#عاشورا#کربلا#از_مدینه_تا_کربلا#عاشورا#زیارت_عاشورا#
۲۶۳
۰۴ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.