مروری بر فرمایشات امام حسینع از مدینه تا کربلا
66/مروری بر فرمایشات امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا
عمروبن کعب معروف به ابوثمامه صائدی یکی از یاران حسین بن علی علیهما السلام چون متوجه گردید که اول ظهر است ، به آن حضرت عرضه داشت : جانم به فدایت ! گرچه این مردم به حملات پی در پی خود ادامه می دهند ولی به خدا سوگند ! تا مرا نکشته اند نمی توانند به تو دست بیابند من دوست دارم آنگاه به لقای پروردگار نایل گردم که این یک نماز دیگر را نیز به امامت تو به جای آورده باشم .
امام علیه السلام در پاسخ وی فرمود :
(( نماز رابه یاد ما انداختی خدا تو را از نمازگزارانی که به یاد خدا هستند قرار بدهد ، آری اینک وقت نماز فرا رسیده است از دشمن بخواهید که موقتا دست از جنگ بردارد تا نماز خود را به جای بیاوریم ))
آنگاه که امام علیه السلام برای ادای نمازظهر درخواست آتش بس موقت نمود ، حصین بن نمیر با صدای بلند گفت ، چه نمازی ؟ که نماز شما مورد قبول نیست !
حبیب بن مظاهر با شنیدن این جمله جلو رفت و خطاب به حصین گفت : خیال می کنی نماز فرزند پیامبر قبول نیست و نماز تو قبول است ای حمار ! حصین با شنیدن این جمله به حبیب حمله نمود و یاران وی به یاریش شتافتند و چندتن دیگر به یاری حبیب شتافتند و در میانشان جنگ سختی درگرفت ، حبیب با اینکه پیر بود ولی گروهی از دشمن را به هلاکت رسانید و بالاخره از پای درآمد و دشمن سر از تنش جدا نمود .
کشته شدن این مهمان پیر برای حسین بن علی علیهما السلام گران بود و چون در کنار پیکر بی سر و قطعه قطعه او قرار گرفت ، این جمله را فرمود :
(( بذل جانم و کشته شدن یاران و اصحابم در پیشگاه خدا و به حساب امر و فرمان اوست))
#حدیث#احادیث#روایت#روایات#امام#امامان#معصوم#معصومین#امامت#hadis#imam#شیعه#تشیع#اسلام#اهل_بیت#اهلبیت#حسین#امام_حسین#عاشورا#کربلا#از_مدینه_تا_کربلا#عاشورا#زیارت_عاشورا#
عمروبن کعب معروف به ابوثمامه صائدی یکی از یاران حسین بن علی علیهما السلام چون متوجه گردید که اول ظهر است ، به آن حضرت عرضه داشت : جانم به فدایت ! گرچه این مردم به حملات پی در پی خود ادامه می دهند ولی به خدا سوگند ! تا مرا نکشته اند نمی توانند به تو دست بیابند من دوست دارم آنگاه به لقای پروردگار نایل گردم که این یک نماز دیگر را نیز به امامت تو به جای آورده باشم .
امام علیه السلام در پاسخ وی فرمود :
(( نماز رابه یاد ما انداختی خدا تو را از نمازگزارانی که به یاد خدا هستند قرار بدهد ، آری اینک وقت نماز فرا رسیده است از دشمن بخواهید که موقتا دست از جنگ بردارد تا نماز خود را به جای بیاوریم ))
آنگاه که امام علیه السلام برای ادای نمازظهر درخواست آتش بس موقت نمود ، حصین بن نمیر با صدای بلند گفت ، چه نمازی ؟ که نماز شما مورد قبول نیست !
حبیب بن مظاهر با شنیدن این جمله جلو رفت و خطاب به حصین گفت : خیال می کنی نماز فرزند پیامبر قبول نیست و نماز تو قبول است ای حمار ! حصین با شنیدن این جمله به حبیب حمله نمود و یاران وی به یاریش شتافتند و چندتن دیگر به یاری حبیب شتافتند و در میانشان جنگ سختی درگرفت ، حبیب با اینکه پیر بود ولی گروهی از دشمن را به هلاکت رسانید و بالاخره از پای درآمد و دشمن سر از تنش جدا نمود .
کشته شدن این مهمان پیر برای حسین بن علی علیهما السلام گران بود و چون در کنار پیکر بی سر و قطعه قطعه او قرار گرفت ، این جمله را فرمود :
(( بذل جانم و کشته شدن یاران و اصحابم در پیشگاه خدا و به حساب امر و فرمان اوست))
#حدیث#احادیث#روایت#روایات#امام#امامان#معصوم#معصومین#امامت#hadis#imam#شیعه#تشیع#اسلام#اهل_بیت#اهلبیت#حسین#امام_حسین#عاشورا#کربلا#از_مدینه_تا_کربلا#عاشورا#زیارت_عاشورا#
- ۱.۳k
- ۰۴ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط