@rahimpour azghadi
@rahimpour_azghadi
همین #عبدالکریم_سروش، همین آدمی که جلوی چهره های عادی مستمعین، پشت تریبون لبخند می زد، فقط مانده بود که به من فحش های ناموسی بدهد .
️طی چند سال، گاهی که می آمد قم و در بحث ها شرکت می کرد، دیدم دو سه صحنه را که فقط مانده بود فحش ناموسی بدهد، این ها را مردم نمی دانستند، خیلی ها هنوز هم نمی دانند که امثال این ها چنین تیپ هایی هستند!
در جلسه ای به خاطر این که سوال و اشکال کردیم به ایشان، سوال مودبانه ای که معلوم بود اگر بخواهد جواب بدهد، روشن می شود مبنای غلطی که بعده ها روشن شد، آن موقع روشن نبود، ده سال قبل از این بود که بردارند بنویسند قرآن کلام خود پیغمبر است و کلام خدا نیست .... این آقا آمد بعد از جلسه پشت در موسسه، وقتی آمدم بیرون دیدم با عصبانیت و با حالت دعوا انگار که یقه ما را می خواهد بگیرد، می گوید شما آمدی به این جلسه که اشکالات من را بگیری؟! ، آمدی که مچ بگیری؟! گفتم آقا! چرا می گویی مچ گیری؟ شما خودت اسم تمام بزرگان اسلام و علماء را از بالا تا پایین میی آوری و می گویی فلانی گفت فلان، این ها اسمش نقد است، بنده که با احترام دارم می گویم این سوال جوابش چیست؟، شد مچ گیری؟!
@rahimpour_azghadi
عصبانی نشست در ماشین، در را محکم بست و رو کرد به مسئول آن جلسه و گفت، در این جلسه دیگر یا جای من است یا جای ایشان!
در صورتی که مدتی قبل که نمی دانست ما قصد اشکال کردن داریم، یک وقتی نمی رفتم جلسه، می گفت فلانی چرا نیامده است؟
انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا سال هفتاد و یک ما را دعوت کردند تگزاس در سمینار انجمن، ایشان هم دعوت بود، قرار بچه های انجمن هم این بود که ما دو نفر با هم بحث کنیم، بعد که ایشان فهمید ما هم قرار است بیاییم و با او بحث کنیم، پای تلفن فحش هایی داد که مسئول انجمن می گفت کاش مکالمات را ضبط کرده بودم!
️سال هفتاد و سه و چهار یک وقتی ایشان آمده بود همین مشهد، که رابط بین ما تماس گرفت که فلانی آمده و می خواهد بشینیم با هم صحبت کنیم، رفتیم همین خیابان خسروی نو در یک خانه ای نشستیم به حرف زدن، خیلی دوستانه، هفت هشت ساعت جلسه طول کشید و نزدیک اذان صبح تمام شد، گفتم بیاییم من سی چهل سوال بنویسم، شما مکتوب جواب بده بعد هم ویراستاری کن و این را منتشر کنیم تا این ابهامات در جامعه برطرف شود، قول داد در جلسه که این کار را بکنیم، موقع بیرون رفتن از خانه، گفتم جلسه اول برای این کار را کی بگذاریم؟ اسمش هم مناظره نباشد، پرسش و پاسخ باشد، درست دم در، موقع خداحافظی، زد زیرش
"اخلاق #مناظره و #کرسی_های_آزاد_اندیشی"
سال ٩١
برای پیوستن به کانال #استاد #حسن_رحیم_پور_ازغدی روی لینک زیر کلیک کنید
https://telegram.me/joinchat/BaFp6DwTZk6kaHHcZ_0wqQ
همین #عبدالکریم_سروش، همین آدمی که جلوی چهره های عادی مستمعین، پشت تریبون لبخند می زد، فقط مانده بود که به من فحش های ناموسی بدهد .
️طی چند سال، گاهی که می آمد قم و در بحث ها شرکت می کرد، دیدم دو سه صحنه را که فقط مانده بود فحش ناموسی بدهد، این ها را مردم نمی دانستند، خیلی ها هنوز هم نمی دانند که امثال این ها چنین تیپ هایی هستند!
در جلسه ای به خاطر این که سوال و اشکال کردیم به ایشان، سوال مودبانه ای که معلوم بود اگر بخواهد جواب بدهد، روشن می شود مبنای غلطی که بعده ها روشن شد، آن موقع روشن نبود، ده سال قبل از این بود که بردارند بنویسند قرآن کلام خود پیغمبر است و کلام خدا نیست .... این آقا آمد بعد از جلسه پشت در موسسه، وقتی آمدم بیرون دیدم با عصبانیت و با حالت دعوا انگار که یقه ما را می خواهد بگیرد، می گوید شما آمدی به این جلسه که اشکالات من را بگیری؟! ، آمدی که مچ بگیری؟! گفتم آقا! چرا می گویی مچ گیری؟ شما خودت اسم تمام بزرگان اسلام و علماء را از بالا تا پایین میی آوری و می گویی فلانی گفت فلان، این ها اسمش نقد است، بنده که با احترام دارم می گویم این سوال جوابش چیست؟، شد مچ گیری؟!
@rahimpour_azghadi
عصبانی نشست در ماشین، در را محکم بست و رو کرد به مسئول آن جلسه و گفت، در این جلسه دیگر یا جای من است یا جای ایشان!
در صورتی که مدتی قبل که نمی دانست ما قصد اشکال کردن داریم، یک وقتی نمی رفتم جلسه، می گفت فلانی چرا نیامده است؟
انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا سال هفتاد و یک ما را دعوت کردند تگزاس در سمینار انجمن، ایشان هم دعوت بود، قرار بچه های انجمن هم این بود که ما دو نفر با هم بحث کنیم، بعد که ایشان فهمید ما هم قرار است بیاییم و با او بحث کنیم، پای تلفن فحش هایی داد که مسئول انجمن می گفت کاش مکالمات را ضبط کرده بودم!
️سال هفتاد و سه و چهار یک وقتی ایشان آمده بود همین مشهد، که رابط بین ما تماس گرفت که فلانی آمده و می خواهد بشینیم با هم صحبت کنیم، رفتیم همین خیابان خسروی نو در یک خانه ای نشستیم به حرف زدن، خیلی دوستانه، هفت هشت ساعت جلسه طول کشید و نزدیک اذان صبح تمام شد، گفتم بیاییم من سی چهل سوال بنویسم، شما مکتوب جواب بده بعد هم ویراستاری کن و این را منتشر کنیم تا این ابهامات در جامعه برطرف شود، قول داد در جلسه که این کار را بکنیم، موقع بیرون رفتن از خانه، گفتم جلسه اول برای این کار را کی بگذاریم؟ اسمش هم مناظره نباشد، پرسش و پاسخ باشد، درست دم در، موقع خداحافظی، زد زیرش
"اخلاق #مناظره و #کرسی_های_آزاد_اندیشی"
سال ٩١
برای پیوستن به کانال #استاد #حسن_رحیم_پور_ازغدی روی لینک زیر کلیک کنید
https://telegram.me/joinchat/BaFp6DwTZk6kaHHcZ_0wqQ
۲.۱k
۰۵ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.