اربابان من
اربابان من
خواهر ناتنی میا: ببخشید نامجون اوپا میدونم این دختره......(عشوه)
حرف دختر با سیلی نامجون قطع شد
نامجون : خفه شو تو الان به اموال من آسیب زدی ؟
خواهر ناتنی میا به تته پته افتاد
نامجون دست میا رو گرفت و به خانواده ی بی معرفتش نگاه کرد
نامجون:این دختر الان جزعی از اموال منه پس حق نزدیک شدن به اونو ندارید
و دخترک رو به سمت ماشین برد
دختر هنوز توی شک بود
که یک مرد غریبه از اون دفاع کرد اما پدر خودش نه....!
حمایت کنین ادامه واسه فردا
خواهر ناتنی میا: ببخشید نامجون اوپا میدونم این دختره......(عشوه)
حرف دختر با سیلی نامجون قطع شد
نامجون : خفه شو تو الان به اموال من آسیب زدی ؟
خواهر ناتنی میا به تته پته افتاد
نامجون دست میا رو گرفت و به خانواده ی بی معرفتش نگاه کرد
نامجون:این دختر الان جزعی از اموال منه پس حق نزدیک شدن به اونو ندارید
و دخترک رو به سمت ماشین برد
دختر هنوز توی شک بود
که یک مرد غریبه از اون دفاع کرد اما پدر خودش نه....!
حمایت کنین ادامه واسه فردا
- ۲.۲k
- ۰۹ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط