ارباب خشن من
ارباب خشن من
#Part6
+دهنم باز مونده بود خیلی خونش بزرگ بود یا بهتره بگم باغی بود برای خودش
با صداش به خودم اومدم
_بیرون موندن بده بیا تو
و باهم رفتیم داخل خونه و خانوم پیری که اومد سمتش و گفت اراب
کتتونو بدین
ارباب؟ مگه کی هست که بهش میگه ارباب ؟
منو همراهی کرد و باهم رفتیم روی مبل نشستیم
_اجوما شما میتونی بری خونتون (با لبخندای بانیش)
€باشه پسرم من کلا همه جا رو تمیز کردم غذا خواستی توی یخچال هست
_ممنونم اجوما
اجوما رفت و من بالاخره لب زدم
و سرمو انداختم پایین و گفتم
+من حتی نمیدونم اسمت چیه
_جونگ کوک
+چی؟
_اسمم جونگ کوکه کوچولو و تو؟
+تهیونگ (با بلخند مستطیلی )
(ویو کوک )
با اون لبخندش قند تو دل ادم اب میکرد روی مبل نشسته بود که روش خیمه زدم
+چی کار میکنی ؟
_به نظرت دارم چی کار میکنم ؟
+بلند شو خیلی سنگینی
_نمیخوام و بعد بلا فاصله لبامو رو لباش گذاشتم
همش اون مشتای بی قدرتشو به سینم میزد
تا وقتی که هر دو مون نفس هم اوردیم
+چی کار میکنی روانی داشتم خفه میشدم
_عاح چیزی نگو فقط همراهی کن
(ویو ته)
به پایین تنش نگاه کردم وای شت الان چی کار کنم
تا به خودم اومد دیدم لباسشو در اورده و داره روی گردنم کیس مارک میزاره
منم چون تحریک شده بودم ناله های اروم میکردم و این باعث میشد اون روانی تر بشه
#Part6
+دهنم باز مونده بود خیلی خونش بزرگ بود یا بهتره بگم باغی بود برای خودش
با صداش به خودم اومدم
_بیرون موندن بده بیا تو
و باهم رفتیم داخل خونه و خانوم پیری که اومد سمتش و گفت اراب
کتتونو بدین
ارباب؟ مگه کی هست که بهش میگه ارباب ؟
منو همراهی کرد و باهم رفتیم روی مبل نشستیم
_اجوما شما میتونی بری خونتون (با لبخندای بانیش)
€باشه پسرم من کلا همه جا رو تمیز کردم غذا خواستی توی یخچال هست
_ممنونم اجوما
اجوما رفت و من بالاخره لب زدم
و سرمو انداختم پایین و گفتم
+من حتی نمیدونم اسمت چیه
_جونگ کوک
+چی؟
_اسمم جونگ کوکه کوچولو و تو؟
+تهیونگ (با بلخند مستطیلی )
(ویو کوک )
با اون لبخندش قند تو دل ادم اب میکرد روی مبل نشسته بود که روش خیمه زدم
+چی کار میکنی ؟
_به نظرت دارم چی کار میکنم ؟
+بلند شو خیلی سنگینی
_نمیخوام و بعد بلا فاصله لبامو رو لباش گذاشتم
همش اون مشتای بی قدرتشو به سینم میزد
تا وقتی که هر دو مون نفس هم اوردیم
+چی کار میکنی روانی داشتم خفه میشدم
_عاح چیزی نگو فقط همراهی کن
(ویو ته)
به پایین تنش نگاه کردم وای شت الان چی کار کنم
تا به خودم اومد دیدم لباسشو در اورده و داره روی گردنم کیس مارک میزاره
منم چون تحریک شده بودم ناله های اروم میکردم و این باعث میشد اون روانی تر بشه
۶.۹k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.