فیک عشق فرانسویه من پارت۵
تهیونگ:اره،اره خوبم...خوبم.
سان یونگ:تهیونگ یه سوال بپرسم راستشو میگی؟
تهیونگ:اره بپرس.
سان یونگ:تو عاشق ا/ت شدی.درسته؟
تهیونگ:چی؟مسخره واقعا فکر کردی من عاشقش شدم؟
سان یونگ:اخه نگاهات و زل زدنات غیر عادیه.
تهیونگ:نه فقط یکمذهنم درگیره.(تهیونگ داخل ذهنش:درگیره ا/ت.)حالا بریم.
سان یونگ:بریم.
ا/ت و فلیکس میرسن دم هتل ا/ت.
ا/ت:مرسی فلیکس.
فلیکس:امشب میای دیگه؟
ا/ت:اگر امکانش باشه بزاریم فردا شب چون امشب بارون شدیده و من ماشین ندارم برای همین بخوام برگردم سختم میشه.
فلیکس:ا/ت من همینجا وایسمتم برو حاضرشو بریم من خودم برمیگردونتم.
ا/ت:نه مرسی.
فلیکس:نه نیار دیگه فقط اگر بیای خونم یکم کثیفه.
ا/ت:باشه پس من میرم حاضرشم.
فلیکس:من توی لاوی هتل منتظرت میمونم.
ا/ت:باشه.
فلیکس با ا/ت وارد هتل میشن و ا/ت بدون معطلی به اتاقش میره و لباسشو که بوی عرق گرفته رو عوض میکنه و یک کراپ سفید و یه شلوار آبی نفتی میپوشه و یک کت لی و موهاشو باز میکنه و عطر میزنه و دفتر طراحیشو برمیداره و میره پایین.
ا/ت:بریم.
فلیکس:خوشتیپ شدی.
ا/ت میخنده و میگه:مرسی.
فلیکس:کوله پشتیتو بده به من برات میارم.
ا/ت:اخه خودتم...
فلیکس کوله پشتی رو از ا/ت میگیره و میگه:اخه خودم کوله پشتی دارم؛خوب که چی. وقتی یک مرد همراهت هست وظیفش هستش که اگر وسیله ی داری برات بیاره.
ا/ت:الان منظورت خودتی؟
فلیکس سرشو تکون میده و میگه:بله!
ا/ت میخنده و باهم از هتل خارج میشن.
فلیکس چترو بیشتر به سمت ا/ت میگیره و خودش شونه ی سمت چپش که بیرون چتره خیس میشه.
ا/ت به شونه ی فلیکس محکم میزنه و چترو از توی دستش میکشه و. درحال خنده میگه:داری خیس میشی دیوونه؛اینجوری نگیر.(ادای فلیکسو درمیاره و کمی شونه ی راستش خیس میشه.)اینطوری بگیر.
فلیکس میخنده و دست ا/تو محکم میگیره و با هم به سمت خونه ی فلیکس میرن.
لایک🌨️
melina_rz7_2
#فیک#فیک_بی_تی_اس
سان یونگ:تهیونگ یه سوال بپرسم راستشو میگی؟
تهیونگ:اره بپرس.
سان یونگ:تو عاشق ا/ت شدی.درسته؟
تهیونگ:چی؟مسخره واقعا فکر کردی من عاشقش شدم؟
سان یونگ:اخه نگاهات و زل زدنات غیر عادیه.
تهیونگ:نه فقط یکمذهنم درگیره.(تهیونگ داخل ذهنش:درگیره ا/ت.)حالا بریم.
سان یونگ:بریم.
ا/ت و فلیکس میرسن دم هتل ا/ت.
ا/ت:مرسی فلیکس.
فلیکس:امشب میای دیگه؟
ا/ت:اگر امکانش باشه بزاریم فردا شب چون امشب بارون شدیده و من ماشین ندارم برای همین بخوام برگردم سختم میشه.
فلیکس:ا/ت من همینجا وایسمتم برو حاضرشو بریم من خودم برمیگردونتم.
ا/ت:نه مرسی.
فلیکس:نه نیار دیگه فقط اگر بیای خونم یکم کثیفه.
ا/ت:باشه پس من میرم حاضرشم.
فلیکس:من توی لاوی هتل منتظرت میمونم.
ا/ت:باشه.
فلیکس با ا/ت وارد هتل میشن و ا/ت بدون معطلی به اتاقش میره و لباسشو که بوی عرق گرفته رو عوض میکنه و یک کراپ سفید و یه شلوار آبی نفتی میپوشه و یک کت لی و موهاشو باز میکنه و عطر میزنه و دفتر طراحیشو برمیداره و میره پایین.
ا/ت:بریم.
فلیکس:خوشتیپ شدی.
ا/ت میخنده و میگه:مرسی.
فلیکس:کوله پشتیتو بده به من برات میارم.
ا/ت:اخه خودتم...
فلیکس کوله پشتی رو از ا/ت میگیره و میگه:اخه خودم کوله پشتی دارم؛خوب که چی. وقتی یک مرد همراهت هست وظیفش هستش که اگر وسیله ی داری برات بیاره.
ا/ت:الان منظورت خودتی؟
فلیکس سرشو تکون میده و میگه:بله!
ا/ت میخنده و باهم از هتل خارج میشن.
فلیکس چترو بیشتر به سمت ا/ت میگیره و خودش شونه ی سمت چپش که بیرون چتره خیس میشه.
ا/ت به شونه ی فلیکس محکم میزنه و چترو از توی دستش میکشه و. درحال خنده میگه:داری خیس میشی دیوونه؛اینجوری نگیر.(ادای فلیکسو درمیاره و کمی شونه ی راستش خیس میشه.)اینطوری بگیر.
فلیکس میخنده و دست ا/تو محکم میگیره و با هم به سمت خونه ی فلیکس میرن.
لایک🌨️
melina_rz7_2
#فیک#فیک_بی_تی_اس
۲.۳k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.