Our Idal

♡ Our Idal

♡ایدآل_ما♡
پارت ۵

فلش بک به خونه (همشون تو یه خونه زندگی میکنن)
همشون عصبی تو حال نشسته بودند ا.ت همیشه پوشت اونا بود و خنده به لباشون میرد ولی در این حال اعضا روش حساس بودند ا.ت یه فرشته واسه اعضا بود نمی خواستن اون فرشته رو از دست بدن
-------------------
اعضا تو سکوت بودن و همچنان عصبی ناراحت عصبی برای این که ا.ت بهشون نگفته بو ناراحت این که ا.ت خودش از ترس اونا قایم کرده بود (😂 ترس از اعضا داره یو خت آخه با نگاه هاشون ا.ت میخورن دیگه آره اینجوریاس )
ا.ت تشنش بود ولی از پسرا میترسید که بخور تشون ( 😂🫠 فیکه هاا جدی نگیرین)
ولی از سر این که انگار داره غش می‌کنه آروم آروم راه می‌رفت و بقیه انگار متوجه حضورش نشدن همه سرشون پایین بود انگار خوابیده بودن رفت سمته یخچال بطری آب رو ور داشت ولی از دستش افتاد صدای بدی داد که ....


آدمین : یونا ..:)
یدونه هم دیگه می‌زارم .🫠🩷🙂✨
دیدگاه ها (۲۰)

♡ Our Idal ♡ایدآل_ما♡پارت ۵(ویو راوی) یخچال بطری آب رو ور دا...

«#اصکی_اجباری_آرمی»

از هات و دختر کش به کیوت 😅🤤🤭🔞

نه به ایشون قول دادم🤤💜💍✨

عضو هشتم پارت۴ویو شوگا وقتی که به در خونه رسیدم می خواستم ا...

پارت اخر اعضا دست از دعوا برداشتن و به ا/ت که داشت از پله ها...

+چرا دستم رو گرفتکوک : تا گم نشی چون خیلی کوچیکی +یااااا چرا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط