بدبوی

#بد_بوی
#پارت_۴۸

_خوب جیمسون برادرت نه حرف میزنه نه حرکتی میکنه خشکش زده؟

گریسون بالاخره شروع میکنه به صحبت کردن

_از جفتتون عذر میخوام که بینتون قرار گرفتم و اصلا قصد جدا کردن شمارو نداشتم و الان میخوام برم سوئد زندگی کنم و خواستم از جفتتون خداحافظی کرده باشم چون امشب میرم و از طرف من از خواهرت لنا هم خداحافظی بکن

_اوکی بای

همینقدر سرد صحبت میکنم بعد میبینم دستی رو شونه جیمسون میزاره و پا میشه میره

اه خیلی کلافم چرا باید همش تو شرایط سخت قرار بگیرم

_خوب الی یه نقشه ای دارم

_چه نقشه ای؟

_گریسون ساعت ۷ پرواز داره کریس با لنا قرار داره و من و تو قراره تو خونه ما پاپکرن بخوریم و فیلم تماشا بکنیم

_کریستین و لنا قرار دارن؟
عجب لنا چیزی بهم نگفت

_عزیزم خوب قرار نیست دوتا عاشق هرجا میرن که به ما بگن

_ولی کریستین به تو گفته تازه اون دوتا عاشق نیستن عشق یه طرفست برادرت عاشق خواهر منه

_خب اگه خواهرت احساسی به برادر من نداشت چرا باید باهم دیگه قرار بزارن؟

_خوب اینم یه چیزیه ولی خب بازم متقاعد نشدم شاید به چشم دوست میبینه لنا کریستین رو

_نه به نظرم که عاشق همن و خیلی به هم میان

_برای اومدن که اره به هم میان

_اره

_اره

جفتمون میخندیم

شرط پارت بعد لایک ها بالای ۲۰ تا
کامنت ها بالای ۱۰۰ تا
دیدگاه ها (۳۶)

#بد_بوی#پارت_۴۷#الینا یک هفته بعد ...بعد از اینکه جیمسون از ...

دوستان فامیلمون فوت شده حالم خوب نیست ببخشید نمیتونم پارت بز...

#بد_بوی#پارت_۳۴#کریستین _من و لنا میخوایم بریم خوش بگذرونیم ...

#بد_بوی#پارت_۳۲#لنا _اره با کریستین میرم _چی تو دیوونه شدی _...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط