اولین بار که خواستم شمارشو ذخیره کنم،جلوی اسمش هزارتا ماه
اولین بار که خواستم شمارشو ذخیره کنم،جلوی اسمش هزارتا ماه گذاشتم.
فکر میکردم تیکه ای از ماه و از تو آسمون کندم و اوردمش گذاشتم وسط گوشیم.
هر شب به جای این که زل بزنم به ماه و باهاش حرف بزنم، زل میزدم به اسمشو ماه کنار اسمش.
ماه برای من حکم اون آرامشیو داشت که هیچ کجا نتونسته بودم پیداش کنم.
حالا من اون ماهو تو زمین پیدا کرده بودم و هیچ جوره راضی به از دست دادنش نمیشدم.
یادم میاد اولین بار که یکی از ماه های کنار اسمشو برداشتم، وقتی بود که باهام نامهربونی کرد...
جون کندم تا بتونم جای اون ماه و دوباره بزارم کنار اسمش،اما هیچ جوره قلبم راضی نمیشد.
اون شده بود ماه من و من برای اون شده بودم....
من برای اون چی بودم؟
هر روز به جای این که یه ماه دیگه کنار اسمش اضافه بشه، جدا میشد...
یه روز اومد که دیگه هیچ ماهی کنار اسمش نبود، همه ی ماه ها جدا شده بودن و رفته بودن...
درست مثل اولین ماهی که از کنار اسمش کنده شده و رفت.
#ساره_میرزایی
فکر میکردم تیکه ای از ماه و از تو آسمون کندم و اوردمش گذاشتم وسط گوشیم.
هر شب به جای این که زل بزنم به ماه و باهاش حرف بزنم، زل میزدم به اسمشو ماه کنار اسمش.
ماه برای من حکم اون آرامشیو داشت که هیچ کجا نتونسته بودم پیداش کنم.
حالا من اون ماهو تو زمین پیدا کرده بودم و هیچ جوره راضی به از دست دادنش نمیشدم.
یادم میاد اولین بار که یکی از ماه های کنار اسمشو برداشتم، وقتی بود که باهام نامهربونی کرد...
جون کندم تا بتونم جای اون ماه و دوباره بزارم کنار اسمش،اما هیچ جوره قلبم راضی نمیشد.
اون شده بود ماه من و من برای اون شده بودم....
من برای اون چی بودم؟
هر روز به جای این که یه ماه دیگه کنار اسمش اضافه بشه، جدا میشد...
یه روز اومد که دیگه هیچ ماهی کنار اسمش نبود، همه ی ماه ها جدا شده بودن و رفته بودن...
درست مثل اولین ماهی که از کنار اسمش کنده شده و رفت.
#ساره_میرزایی
۵.۶k
۱۳ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.