خیلی ناراحت بودم چون توسط بابام از عشقم جدا شدم و از دستش

خیلی ناراحت بودم چون توسط بابام از عشقم جدا شدم و از دستش داددددددممممممممم
با این فکر یه قطره اشک از چشمام ریخت و زدم زیر گریه و بالشتمو بغل کردممم و خودمو کوچولو و جمع کردم
به خودم که اومدم دیدم که خوابم برده و تنم خیسه (توی خواب داشتی گریه میکردی🥺)
یه حمام بیست مینی رفتم و یه ارایش لایت کردم و لباس بیرونی پوشیدم (عکس لباس و ارایش رو میزارم) و از خونه زدم بیرون. هوا تاریک بود و منم حالم بد بود (منظور حال گرفته ست) که یهو خوردم به یه پسر خوش تیپ و هیکلی که به خودم اومدم دیدم اوت تهیونگه(پ.ن: بابای تهیونگ و ا.ت دوست صمیمی هستن وتهیونگ و ا.ت باهم دوست صمیمی اند ولی عاشق هم نیستن)
ته ته: بهبه عروس خانومَم
ا. ت: چییی؟ عروس خانوم چیه؟؟؟؟؟؟؟
ته ته: نمیدونستی؟؟؟؟؟؟
ا. ت: چی رو نمیدونستم؟؟؟؟؟
ته ته: تو از بچگی قلبمو دزدیدی و من تورو از بابات یواشکی خواستگاری کردم
ا. ت: ولی م.. من فقط تورو به چشم رفیق دیدم
ته ته: میدونم ولی م.. من ع.. عاشقتم (گونه هاش سرخ شده فداش شم من ❤️‍🔥❤️‍🔥😘😘😍😍)
فرار کردی توی خونه و رفتی اتاقت و لباستو در اووردی و رفتی توی وان حموم و وان رو پر از گل کردی و تیک داشتی تا اونارو پرپر کنی
(پ.ن: ا.ت تیک داره تا یه اتفاقی میفته میپره توی حمومِ گل و گلا رو پرپر میکنه)
ادامه دارد...
(۱شرط پارت بعدی:110تایی شیم)
(۲تواین پست ده تا کامنت انرژی مثبت بزارین هی نگین بعدی بعدی، راستی سوال پست روهم توی کامنت جواببدین حتمااا )
(۳بیشتر از ده تا لایک کنین، کم گفتم زود تر بزارم)
"سوال پست: فیک بعدی از کی باشه؟؟"
عاشقتونم سانشاینای من. ممنون میشم لایک کنی و با کامنتت بهم انرژی بدی بیبی جونم
دیدگاه ها (۷)

سانشاینام نتم تموم شدهههههشرط فیک رو هم که نرسوندینننننننتاو...

اسلاید اول ارایش ا.تاسلاید دوم لباس ا.تدیگه واقعا نتم ته کشی...

لباس خونگی ا.ت توی پارت اول

فیک تهیونگ *عشق به اجبار* p1 ...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

پارت ۸۶ فیک ازدواج مافیایی

love Between the Tides³¹شبتهیونگرفتم بیمارستان تهیونگ: ببخشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط