بانو سلام باز دلم لرزید وقتی جواب داد و تبسم کرد

بانو سلام! باز دلم لرزید وقتی جواب داد و تبسم کرد
با یک نگاه چشم مرا دریا، با یک عبور غرق تلاطم کرد

مثل نسیم رد شد و از عطرش آهو دوباره یاد کسی افتاد
با موج دامنش دل بی‌تابی تقدیم این مزارع گندم کرد

آری مدینه در نظرش دیگر، جغرافیای ساکت و سردی بود،
خورشید روزهای قشنگش را وقتی میان نقشه شب گم کرد

هی گشت دور کعبه ولی قلبش، هر هفت بار رو به خراسان بود
تا در نماز، عشق صدایش زد، چرخید و رو به قبله‌ی هشتم کرد

هاجر شد و به مروه نرفت اینبار، با شوق مرو آیه‌ هجرت خواند
مریم شد و میان شبستانی بی‌سقف با فرشته تکلم کرد

با اشک، قلب نازک باران را تا خاطرات فاطمه(س) با خود برد
معصومی صدای قدم‌هایش این جاده را مسیر ترنم کرد

دریاچه نمک چه حدیثی را در گوش قوی زخمی زیبا خواند؟
تا بال‌های نرم و سفیدش را اینگونه سایبان سرِ قم کرد

بانو سلام! یک سبد آوردم، با واژه‌های کال ولی عاشق
این حوض را ببخش که دریا را در موج‌های خویش تجسم کرد
دیدگاه ها (۸)

وقتی در مملکتی رهبر درست وحسابی نباشد.خب وضعیت میشود :مصروقت...

برای اینکه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مکان برویم:➊بیمار...

خدا کنه کسی دلسور نظام و جامعه باشه

دکتر شریعتی می گوید:در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط