کتاب بی محتوا! چرا؟ بخش اول
کتاب بیمحتوا! چرا؟ بخش اول
من یار مهربانم، دانا و خوشبیانم، گویم سخن فراوان، با آنکه بیزبانم... شعری گوشنواز برای تشویق کودکان نوآموز به مطالعه. اما شاید در زمان سرایش این شعر در مخیله "عباس یمینی شریف" نمیگنجید روزگاری بیاید که کتابهایی به چاپ و نشر برسند که ماهیت گویایی و خوشزبانی نداشته و بیشتر سبب گیجی مخاطب و بلکه هم احساس خسران خریداران شوند. این را گفتم چون به فاصله کمتر از ده روز دو نمونه عجیب از کتابهای در حال فروش، بله در حال فروش در #ینگه_دنیا را در فضای مجازی دیدم که به نظرم حیف کاغذ و جوهر و زینک و هر آنچه به کار انتشار نسخ فیزیکی میآید که خرج آنها شود؛ این نگاه و نظر من است البته. ناشر به هر حال سودش را خواهد برد و خواهان خریدش را خواهد کرد. ولی در این کتابها چیست که ارزش مطالعه و وقتگذرانی داشته باشد؟ بگذارید مصداقیتر بگویم. کتاب مورد نظر، "میو" نام دارد؛ با تصویر دلبرانه از گربهای معمولی که انگار به افق مینگرد. اثر داستاننویسی به نام "سم آستِن" که طبق جستجوهایم فردی فعال در عرصه گربههاست. تا اینجای کار بد نیست. قدر مسلم انتظار دارید یک گربهدوست "رمان" و داستانی پرجذبه و کشش را نقل کرده باشد، کما اینکه در معرفی کتاب در سایت فروشنده آن را بدین صورت توصیف میکند:"میو رمانی برای گربههاست که از منظر یک گربه نوشته شدهاست. تنها یک واژه است که ماجراجویی خارقالعاده درون جلد میو را بیان میکند و این تنها واژهای است که درون جلد میو خواهید یافت. میو" و چه زیرکانه تبلیغاتچی واقعیت را پشت واژگان پنهان ساخته است. واقعیتی که خواننده از همان صفحه نخست با آن درگیر میشود. سراسر کتاب مجموعهای از بندها، زیربندها، جملات اخباری، امری، پرسشی و احساسی است که فقط یک کلمه دارند: میو! یعنی خواننده باید بکوشد از خلال توالی میو هایی که پشت سرهم ردیف شدهاند و با #ویرگول ، #خط_تیره ، #ویرگول_نقطه ، #علامت_تعجب و #علامت_سؤال و دیگر علائم سجاوندی به درک مفهوم مستتر نویسنده برسد. البته شاید اگر گربهای سواد خواندن و درک آیین نگارش انگلیسی را داشته باشد بتواند از خواندن کتاب لذت ببرد، اما مخاطب انسانی؟ بعید میدانم! راستش وقتی دیدم فروشندهای داخلی کتاب اصلی را با ۵۰ درصد تخفیف در سایت فروش گذاشته تعجبم بیشتر هم شد 😳 از قرار استعدادهای ویژهای در ادبیات در حال شکوفاییاند.
من یار مهربانم، دانا و خوشبیانم، گویم سخن فراوان، با آنکه بیزبانم... شعری گوشنواز برای تشویق کودکان نوآموز به مطالعه. اما شاید در زمان سرایش این شعر در مخیله "عباس یمینی شریف" نمیگنجید روزگاری بیاید که کتابهایی به چاپ و نشر برسند که ماهیت گویایی و خوشزبانی نداشته و بیشتر سبب گیجی مخاطب و بلکه هم احساس خسران خریداران شوند. این را گفتم چون به فاصله کمتر از ده روز دو نمونه عجیب از کتابهای در حال فروش، بله در حال فروش در #ینگه_دنیا را در فضای مجازی دیدم که به نظرم حیف کاغذ و جوهر و زینک و هر آنچه به کار انتشار نسخ فیزیکی میآید که خرج آنها شود؛ این نگاه و نظر من است البته. ناشر به هر حال سودش را خواهد برد و خواهان خریدش را خواهد کرد. ولی در این کتابها چیست که ارزش مطالعه و وقتگذرانی داشته باشد؟ بگذارید مصداقیتر بگویم. کتاب مورد نظر، "میو" نام دارد؛ با تصویر دلبرانه از گربهای معمولی که انگار به افق مینگرد. اثر داستاننویسی به نام "سم آستِن" که طبق جستجوهایم فردی فعال در عرصه گربههاست. تا اینجای کار بد نیست. قدر مسلم انتظار دارید یک گربهدوست "رمان" و داستانی پرجذبه و کشش را نقل کرده باشد، کما اینکه در معرفی کتاب در سایت فروشنده آن را بدین صورت توصیف میکند:"میو رمانی برای گربههاست که از منظر یک گربه نوشته شدهاست. تنها یک واژه است که ماجراجویی خارقالعاده درون جلد میو را بیان میکند و این تنها واژهای است که درون جلد میو خواهید یافت. میو" و چه زیرکانه تبلیغاتچی واقعیت را پشت واژگان پنهان ساخته است. واقعیتی که خواننده از همان صفحه نخست با آن درگیر میشود. سراسر کتاب مجموعهای از بندها، زیربندها، جملات اخباری، امری، پرسشی و احساسی است که فقط یک کلمه دارند: میو! یعنی خواننده باید بکوشد از خلال توالی میو هایی که پشت سرهم ردیف شدهاند و با #ویرگول ، #خط_تیره ، #ویرگول_نقطه ، #علامت_تعجب و #علامت_سؤال و دیگر علائم سجاوندی به درک مفهوم مستتر نویسنده برسد. البته شاید اگر گربهای سواد خواندن و درک آیین نگارش انگلیسی را داشته باشد بتواند از خواندن کتاب لذت ببرد، اما مخاطب انسانی؟ بعید میدانم! راستش وقتی دیدم فروشندهای داخلی کتاب اصلی را با ۵۰ درصد تخفیف در سایت فروش گذاشته تعجبم بیشتر هم شد 😳 از قرار استعدادهای ویژهای در ادبیات در حال شکوفاییاند.
۲.۳k
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.