حرف که می زنی انگار

حرف که می زنی انگار
سوسنی در صدایت راه می رود
حرف بزن
می خواهم صدایت را بشنوم
تو باغبان صدایت بودی
و خنده ات دسته ی کبوتران سفیدی
که به یکباره پرواز می کنند
تو را دوست دارم 
چون صدای اذان در سپیده دم
چون راهی که به خواب منتهی می شود
تو را دوست دارم
چون آخرین بسته سیگاری
در تبعید...
دیدگاه ها (۱)

"دلم برایت تنگ است"یعنی چه؟منی که در دلمدوست داشتن تو را دار...

دقایقی در زندگی هستکه دلت برای کسیآنقدر تنگ می شودکه می خواه...

با خیال تو که شب، سر بنهم بر خارا بستر خویش به خو...

کلاغی که در عکس بودحالا شاید حتیبه خانه اش رسیده باشداماقصه ...

تک پارتی از نامجون

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط