کاش از انگشت ها دستانمان یاد مگرفتیم

کاش از انگشت هاے دستانمان یاد مےگرفتیم...
یکے کوچک!یکے بزرگ!
یکے بلند ! یکے کوتاه!
یکے قوے تر و یکے ضعیف تر!
اما هیچ کدام،دیگرے را به سخره نمےگیرد!
هیچ کدام، دیگرے را له نمےکند!
و هیچ کدام، براے دیگرے، تعظیم نمےکند
آنها کنار هم یک دست مےشوند و کار مےکنند...
چرا ما انسانها اگر از کسے بالاتر بودیم لهش مےکنیم؟!
و اگر از کسے پایین تر بودیم او را مےپرستیم؟!
شاید بخاطر همین که یادمان باشد:
نه کسے بنده ے ماست
نه کسے خداے ما
آرے!باید باهم باشیم و کنار هم...
آنگاه لذت یک دست بودن را مےفهمیم...

دیدگاه ها (۱)

پلک می زنیجهانم زیر رو می شودموهایت را باز می کنیطوفان می شو...

کاش می دانستی ما را مجال آن نیست که روزهای رفته را از سر گیر...

دلم حیاط خانه پدر را میخواهدیک بعدازظهر تابستان باشدباغچه را...

افرادی که #انرژی-مثبت دارند،اغلب مهربان و با عاطفه هستند،به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط