کاش از انگشت ها دستانمان یاد مگرفتیم
کاش از انگشت هاے دستانمان یاد مےگرفتیم...
یکے کوچک!یکے بزرگ!
یکے بلند ! یکے کوتاه!
یکے قوے تر و یکے ضعیف تر!
اما هیچ کدام،دیگرے را به سخره نمےگیرد!
هیچ کدام، دیگرے را له نمےکند!
و هیچ کدام، براے دیگرے، تعظیم نمےکند
آنها کنار هم یک دست مےشوند و کار مےکنند...
چرا ما انسانها اگر از کسے بالاتر بودیم لهش مےکنیم؟!
و اگر از کسے پایین تر بودیم او را مےپرستیم؟!
شاید بخاطر همین که یادمان باشد:
نه کسے بنده ے ماست
نه کسے خداے ما
آرے!باید باهم باشیم و کنار هم...
آنگاه لذت یک دست بودن را مےفهمیم...
یکے کوچک!یکے بزرگ!
یکے بلند ! یکے کوتاه!
یکے قوے تر و یکے ضعیف تر!
اما هیچ کدام،دیگرے را به سخره نمےگیرد!
هیچ کدام، دیگرے را له نمےکند!
و هیچ کدام، براے دیگرے، تعظیم نمےکند
آنها کنار هم یک دست مےشوند و کار مےکنند...
چرا ما انسانها اگر از کسے بالاتر بودیم لهش مےکنیم؟!
و اگر از کسے پایین تر بودیم او را مےپرستیم؟!
شاید بخاطر همین که یادمان باشد:
نه کسے بنده ے ماست
نه کسے خداے ما
آرے!باید باهم باشیم و کنار هم...
آنگاه لذت یک دست بودن را مےفهمیم...
- ۳۹۷
- ۰۹ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط