حس های زخم خورده
حس های زخم خورده
۱۸part
میخواستم یه جای بهتر اینو بهت بگم ولی
نمیتونم دیگه بهت نگم نمیتونم پیش خودم نگه دارم
ا.ت باهام ازدواج میکنی قول میدم خنده به لبات بیارم به جایی گریه من خیلی دوست دارم
ویو ا.ت
هنگ کرده بودم قلبم خیلی تند میزد
تصمیم گرفتم به صدای قلبم گوش بدم کع
سری از روی رضایت تکن دادم گفتم آره باهات ازدواج میکنم آقای پارت
که جیمین ا.ت رو تو بغل خودش بازم فشورد و گفت ممنونم قول میدم اشتباهی نکن
که از بلغلش در اومدم که جیمین لباش رو روی لبام گذاشت و منم همراهیش کردم
چند مدتی اونجا نشسته بودیم که پاشدیم رفتیم تو خونه اون شب جیمین پیشم خوابید و
پرش زمان به روز عروسی
ویو ا. لباس عروسمو پوشیدم کفش هامم همچنینی میکاپ آرتیست ها موهامو آرایشمو کردن آماده بودم منتظر جیمین بودم
ویو جیمین
لباس هامو پوشیده بودم دیگه حاضر بودم که برم پیش ا.ت رفتم دم در اتاقش درو زدم که یونا باز کرد
یونا از پشت وایساد و گفت آقا داماد چه خوشتیپ شده
جیمین . از عروسم خوشگل تر ولی نشدم 🙂
رفتم داخل که ا.تو دیدم محو زیبایش شده بودم دستمو سمتش دراز کردم که دستشو گذاشت توی دستم
ویو ا.ت استرس داشتم زیاد جیمین خیلی خوشتیپ شده بود
نمیتونستم چشم ازش بردارم که رفتیم پایین و همه دست زدن بهمون
خوش حال بودم رفتیم پیش عاقد وایسادیم و ( نمد چی میگن )
پرش زمان بعد از عروسی
مهمونا همه رفتن و منو جیمین موندیم
جیمین . خوب خانم خوشگله برای ابد برا من شدی
لبخندی زدم نمیتونستم حرفی بزنم
که گفتم من میرم لباسمو عوض کنم
که جیمین هم با من اومد برگشتم سمتش شما کجا آقا
جیمین. منم میرم لباس هامو عوض کنم
رفتیم تو اتاق آرایشمو پاک کردم به موهام یه شونه ای زدم که نمیتونستم لباسمو در بیارم که مجبور شدم به جیمین بگم
ا.ت . جیمین میشه کمکم کنی
جیمین. با کمال میل که بند لباسمو باز کرد
خواستم برم اونور تر که جیمین منو گرفت و گفت کجا
ا.ت. آم تا خواستم حرفمو بزنم لباشو گذاشت روی لبام و مک میزد
بعد چندمین جدا شد قراره امشب برا من بشی که
(اون شبو خودتون تصور کنین)
صب با دل دردی پاشدم که جیمین رو تخت دراز کشیده بود و با موهام بازی میکرد
وقتی خواستم بلند بشم آیی از روی درد گفتم که جیمین گفت تکون نخور
برات آب گرم میارم خوب
سری تکون دادم و دراز کشیدم
برام یه کیسه آب گرم آورد و زیر دلم گذاشت و ماساژ میداد
اون روز جیمین برام مثل یه پرستار بود راستش خوشم اومده بود از کاراش
پرش زمان به یه سال بعد
چند روزه بالا میارم البته شک هایی دارم
رفتم از دارو خونه بیبی چک گرفتم و تست دادم
منتظر بودم جوابش بیاد که مثبت شد دل تو دلم نبود فقط میخندیدم که جیمین از در اومد تو
سلام عشقم چیزی شده صدای خنده هات از بیرون میاومد
۱۸part
میخواستم یه جای بهتر اینو بهت بگم ولی
نمیتونم دیگه بهت نگم نمیتونم پیش خودم نگه دارم
ا.ت باهام ازدواج میکنی قول میدم خنده به لبات بیارم به جایی گریه من خیلی دوست دارم
ویو ا.ت
هنگ کرده بودم قلبم خیلی تند میزد
تصمیم گرفتم به صدای قلبم گوش بدم کع
سری از روی رضایت تکن دادم گفتم آره باهات ازدواج میکنم آقای پارت
که جیمین ا.ت رو تو بغل خودش بازم فشورد و گفت ممنونم قول میدم اشتباهی نکن
که از بلغلش در اومدم که جیمین لباش رو روی لبام گذاشت و منم همراهیش کردم
چند مدتی اونجا نشسته بودیم که پاشدیم رفتیم تو خونه اون شب جیمین پیشم خوابید و
پرش زمان به روز عروسی
ویو ا. لباس عروسمو پوشیدم کفش هامم همچنینی میکاپ آرتیست ها موهامو آرایشمو کردن آماده بودم منتظر جیمین بودم
ویو جیمین
لباس هامو پوشیده بودم دیگه حاضر بودم که برم پیش ا.ت رفتم دم در اتاقش درو زدم که یونا باز کرد
یونا از پشت وایساد و گفت آقا داماد چه خوشتیپ شده
جیمین . از عروسم خوشگل تر ولی نشدم 🙂
رفتم داخل که ا.تو دیدم محو زیبایش شده بودم دستمو سمتش دراز کردم که دستشو گذاشت توی دستم
ویو ا.ت استرس داشتم زیاد جیمین خیلی خوشتیپ شده بود
نمیتونستم چشم ازش بردارم که رفتیم پایین و همه دست زدن بهمون
خوش حال بودم رفتیم پیش عاقد وایسادیم و ( نمد چی میگن )
پرش زمان بعد از عروسی
مهمونا همه رفتن و منو جیمین موندیم
جیمین . خوب خانم خوشگله برای ابد برا من شدی
لبخندی زدم نمیتونستم حرفی بزنم
که گفتم من میرم لباسمو عوض کنم
که جیمین هم با من اومد برگشتم سمتش شما کجا آقا
جیمین. منم میرم لباس هامو عوض کنم
رفتیم تو اتاق آرایشمو پاک کردم به موهام یه شونه ای زدم که نمیتونستم لباسمو در بیارم که مجبور شدم به جیمین بگم
ا.ت . جیمین میشه کمکم کنی
جیمین. با کمال میل که بند لباسمو باز کرد
خواستم برم اونور تر که جیمین منو گرفت و گفت کجا
ا.ت. آم تا خواستم حرفمو بزنم لباشو گذاشت روی لبام و مک میزد
بعد چندمین جدا شد قراره امشب برا من بشی که
(اون شبو خودتون تصور کنین)
صب با دل دردی پاشدم که جیمین رو تخت دراز کشیده بود و با موهام بازی میکرد
وقتی خواستم بلند بشم آیی از روی درد گفتم که جیمین گفت تکون نخور
برات آب گرم میارم خوب
سری تکون دادم و دراز کشیدم
برام یه کیسه آب گرم آورد و زیر دلم گذاشت و ماساژ میداد
اون روز جیمین برام مثل یه پرستار بود راستش خوشم اومده بود از کاراش
پرش زمان به یه سال بعد
چند روزه بالا میارم البته شک هایی دارم
رفتم از دارو خونه بیبی چک گرفتم و تست دادم
منتظر بودم جوابش بیاد که مثبت شد دل تو دلم نبود فقط میخندیدم که جیمین از در اومد تو
سلام عشقم چیزی شده صدای خنده هات از بیرون میاومد
۶۱.۹k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.