حس های زخم خورده
حس های زخم خورده
part۱۶
پرش زمان به دو سال بعد
ویو ا.ت دوساله با جیمینم امشب قراره با یونا بریم پارتی
حاضر شده بودم که گوشیم زنگ خورد جیمین بود
ا.ت.الو عشقم
جیمین . سلام چطوری عزیزم
ا.ت. خوبم
جیمین . ا.ت چی کار میکنی
ا.ت. هیچی حاضر شدم برم بیرون چرا
جیمین . هیچی همینجوزی دلم خواس صدای عشقم رو بشنو
ا.ت. خنده ای کرد و گفت خوب من دیرم میشه صدامو هم شنیدی
جیمین. باشه بیب مواظب خودت باش
ا.ت. تو هم
جیمین . دوست دارم
ا.ت ولی من دوست ندارم عاشقتم
جیمین . خندیدو
ا.ت. بای دیگه
که قطع کردن
ا.ت از خونه زدم بیرون و سوار ماشینم شدم
پرش زمان به پارتی
با یونا رفتیم داخل
یه جا نشسته بودیم که یه صندلی کنارمون پر از دختر دورش بود فک کنم طرف خوشتیپه یا دختر بازه که همه دورشن
به پونا گفتم که میرم نوشیدنی بیارم پاشدم رفتم دوتا کُپتِی گرفتم دوتاشم قرمز بود
وقتی به سمت میزمون حرکت میکردم اون گیزی رو دیدم که پر دختر بود دورش اون اون جیمین بود با اعضا ولی اون اینجا چی کار میکرد
میخواستم برم پیشش که یه دختر دوی پای جیمین نشتست و لباشو گذاشت روی لبای جیمین
قلبم حس کردم درد گرفت که لیوان ها از دستم افتاد و اون یونا اومد پیشم
یونا . ا.ت خوبی چرا لیوان ها رو شکوندی
ا.ت . قلبم درد داره یونا
یونا . یهویی چی شد
یونا سرش رو آورد بالا که جیمین رو دید با اون دختره
داد زد بلند جیمینننن
که جیمین دختره رو از روی پاهاش انداخت زمین و هول شد و اوند سمت یونا و من
جیمین . ا.ت بزار بزار توضیح بدم
ا.ت. نمیخواد توضیح بدی جیمین
و ا.ت از پارتی زد بیرون رفت سمت خونش
ویو ا.ت نفسم بالا نمیاومد به زور خودمو رسوندم تو ماشین یه قرص خوردم خیلی وقت بود حتی بهشون دست هم نمیزدم چرا مگه دوسم نداشتی که با یکی دیگه حالم داشت به هم میخوردم رفتم سمت خونه
پرش زمان به خونه
رفتم جلوی درم وایسادم که یک دختر کوچولو جلوی درش بازی میکرد نفسم نمیاوند بالا
بدو بدو رفتم سمت پشت بوم آپارتمان
نشستم اونجا دیگه عقلم کار نمیکنه من من چرا بهش اعتماد کردم چرا
من اصلا حالم تنها بهتر بود همچین درد نداشتم من بازم میتونم تنها بشم آره
از سر جام پا شدم و رفتم نزدیک لبه ی ساختما
یه نگاهی به پایین کردم چقدر بلند بود
اگه از اینجا بپرم پایین دیگه تنها میشم
دیگه از همه چیز خلاص میشم نه و...
لایک نمیزارم چون الان ادامشم میزار و فیک تموم میشه ولی لایک و کامنت بزارین بدونم نظر هاتونو خوب 🙃
part۱۶
پرش زمان به دو سال بعد
ویو ا.ت دوساله با جیمینم امشب قراره با یونا بریم پارتی
حاضر شده بودم که گوشیم زنگ خورد جیمین بود
ا.ت.الو عشقم
جیمین . سلام چطوری عزیزم
ا.ت. خوبم
جیمین . ا.ت چی کار میکنی
ا.ت. هیچی حاضر شدم برم بیرون چرا
جیمین . هیچی همینجوزی دلم خواس صدای عشقم رو بشنو
ا.ت. خنده ای کرد و گفت خوب من دیرم میشه صدامو هم شنیدی
جیمین. باشه بیب مواظب خودت باش
ا.ت. تو هم
جیمین . دوست دارم
ا.ت ولی من دوست ندارم عاشقتم
جیمین . خندیدو
ا.ت. بای دیگه
که قطع کردن
ا.ت از خونه زدم بیرون و سوار ماشینم شدم
پرش زمان به پارتی
با یونا رفتیم داخل
یه جا نشسته بودیم که یه صندلی کنارمون پر از دختر دورش بود فک کنم طرف خوشتیپه یا دختر بازه که همه دورشن
به پونا گفتم که میرم نوشیدنی بیارم پاشدم رفتم دوتا کُپتِی گرفتم دوتاشم قرمز بود
وقتی به سمت میزمون حرکت میکردم اون گیزی رو دیدم که پر دختر بود دورش اون اون جیمین بود با اعضا ولی اون اینجا چی کار میکرد
میخواستم برم پیشش که یه دختر دوی پای جیمین نشتست و لباشو گذاشت روی لبای جیمین
قلبم حس کردم درد گرفت که لیوان ها از دستم افتاد و اون یونا اومد پیشم
یونا . ا.ت خوبی چرا لیوان ها رو شکوندی
ا.ت . قلبم درد داره یونا
یونا . یهویی چی شد
یونا سرش رو آورد بالا که جیمین رو دید با اون دختره
داد زد بلند جیمینننن
که جیمین دختره رو از روی پاهاش انداخت زمین و هول شد و اوند سمت یونا و من
جیمین . ا.ت بزار بزار توضیح بدم
ا.ت. نمیخواد توضیح بدی جیمین
و ا.ت از پارتی زد بیرون رفت سمت خونش
ویو ا.ت نفسم بالا نمیاومد به زور خودمو رسوندم تو ماشین یه قرص خوردم خیلی وقت بود حتی بهشون دست هم نمیزدم چرا مگه دوسم نداشتی که با یکی دیگه حالم داشت به هم میخوردم رفتم سمت خونه
پرش زمان به خونه
رفتم جلوی درم وایسادم که یک دختر کوچولو جلوی درش بازی میکرد نفسم نمیاوند بالا
بدو بدو رفتم سمت پشت بوم آپارتمان
نشستم اونجا دیگه عقلم کار نمیکنه من من چرا بهش اعتماد کردم چرا
من اصلا حالم تنها بهتر بود همچین درد نداشتم من بازم میتونم تنها بشم آره
از سر جام پا شدم و رفتم نزدیک لبه ی ساختما
یه نگاهی به پایین کردم چقدر بلند بود
اگه از اینجا بپرم پایین دیگه تنها میشم
دیگه از همه چیز خلاص میشم نه و...
لایک نمیزارم چون الان ادامشم میزار و فیک تموم میشه ولی لایک و کامنت بزارین بدونم نظر هاتونو خوب 🙃
۱۳.۹k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.