حس های زخم خورده
حس های زخم خورده
part ۱۷
ویو جیمین
اعضا میخواستن برن پارتی من میخواستم ا.ت رو هم ببرم با خودم ولی زنگ زدم کار داشت نتونستم بگم
تو پارتی یکی از دخترا نزدیکم میشد و منم زیاده روی که رده بودم
کارام دست خودم نبود که یهو دختره منو بوسید
داشت منو میبوسید که صدای آشنایی توجهم رو به خودش جلب کرد اون اون یونا و ا.ت بود
تا خواستم توضیح بدم ا.ت رفت
منم پشت سرش رفتم دم در خونش
ماشینش پایین بود ولی هر چقدر زنگ درو میزدم جواب نمیداد که یه صدای نازک از پشتم بهم گفت دنبال دختری که اینجا زندگی میکنه میگردی
برگشتم سمت و گفت آره عزیزم میدونی کجاست
دخترک . آره چند دیقه پیش رفت بالا
ویو جیمین تا اینو گفت خون به مغزم نرسید نه اون فکری که به سرم زده رو نمیکنه که دویدم سمت پشت بوم
رفتم پشت بوم ا.ت رو دیدم که درست تو نزدیکی لبه ساختمان وایساده بود
جیمین . ا.ت خواهش میکنم وایسا
تقصیر من نبود
ا.ت. با صداش به پشتم برگشتم چشمام پر از اشک بود
ا.ت تقصیر تو نبود
جیمین یه قدم سمت ا.ت ورداشت
ا.ت نزدیکم نیا جیمین
جیمین . باشه تو بیا اینجا فقط ببا حرف بزنیم بیا بزار توضیح بدم
من کارام دست خودم نبود من زیاده روی کردم من خیلی پشیمونم ا.ت عشقم من معذرت میخوام
ا.ت . به من نگو عشقم
جیمین من بهت اعتماد کردم جیمین
تو چی کار کردی رفتی با یکی دیگه
جیمین . من معذرت میخوام عزیزم خواهش میکنم بیا اینور
که ا.ت یه قدم برداشت به سمت عقب
جیمین . نه خواهش میکنم فقط یه شانس بام بده فقط یه شانس چرا بخاطر من میخوای خودتو بکشی
من بدون تو نمیتونم ا.ت نمیتونم که جیمین روی زانوهاش افتاد زمین و گریه میکرد خواهش میکنم ببخش منو دست خودم نبود هی اینو تکرار میکرد
ویو ا.ت خیلی متعجب بودم نمیدونستم چی کار کنم ببخشمش یا نه اون اعتماد منو شکوند من بیشتر از همه بهش اعتماد داشتم چرا بهش برگردم من من خسته تر از اونیم که اون میدونه اون خستگی منو از من دور میکرد ولی اون خودش دوباره اون خستگی رو دوباره تحویل من داد
ویو جیمین سرمو بلند کردم که ا.ت برگشت پشتش و منم زود پاشدم و با قدم های تندی به سمتش رفتم که وقتی از دستش گرفتم ا.ت قدم آخر رو ورداشت و من هنوز از دستش گرفته بودم
ا.ت ول کن جیمینننن
جیمین. ولت نمیکنم میفهمی نمیکنم میخوای بمیری هم با من میمیری
فهمیدی
که جیمین ا.ت رو به سختی کشید بالا و گفت
فقط یه اشتباه ناخواسته بود من عمدی نکردم
ا.ت ولی تو میفهمی واسه کسی که معنی زندگیش تویی اون یه اشتباهت اونو تا پای مرگ میکشونه نه
جیمین طاقت نیاوردم و ا.ت رو تو بقلم فشوردم معذرت میخوام میفهمی
تو رندگی منی تو نباشی منم نمیخوام باشم میفهمی که ا.ت از بقلم در اومد و من تو چشماش خیره شدمو گفتم میخواستم یه جای بهتر اینو بهت بگم و...
part ۱۷
ویو جیمین
اعضا میخواستن برن پارتی من میخواستم ا.ت رو هم ببرم با خودم ولی زنگ زدم کار داشت نتونستم بگم
تو پارتی یکی از دخترا نزدیکم میشد و منم زیاده روی که رده بودم
کارام دست خودم نبود که یهو دختره منو بوسید
داشت منو میبوسید که صدای آشنایی توجهم رو به خودش جلب کرد اون اون یونا و ا.ت بود
تا خواستم توضیح بدم ا.ت رفت
منم پشت سرش رفتم دم در خونش
ماشینش پایین بود ولی هر چقدر زنگ درو میزدم جواب نمیداد که یه صدای نازک از پشتم بهم گفت دنبال دختری که اینجا زندگی میکنه میگردی
برگشتم سمت و گفت آره عزیزم میدونی کجاست
دخترک . آره چند دیقه پیش رفت بالا
ویو جیمین تا اینو گفت خون به مغزم نرسید نه اون فکری که به سرم زده رو نمیکنه که دویدم سمت پشت بوم
رفتم پشت بوم ا.ت رو دیدم که درست تو نزدیکی لبه ساختمان وایساده بود
جیمین . ا.ت خواهش میکنم وایسا
تقصیر من نبود
ا.ت. با صداش به پشتم برگشتم چشمام پر از اشک بود
ا.ت تقصیر تو نبود
جیمین یه قدم سمت ا.ت ورداشت
ا.ت نزدیکم نیا جیمین
جیمین . باشه تو بیا اینجا فقط ببا حرف بزنیم بیا بزار توضیح بدم
من کارام دست خودم نبود من زیاده روی کردم من خیلی پشیمونم ا.ت عشقم من معذرت میخوام
ا.ت . به من نگو عشقم
جیمین من بهت اعتماد کردم جیمین
تو چی کار کردی رفتی با یکی دیگه
جیمین . من معذرت میخوام عزیزم خواهش میکنم بیا اینور
که ا.ت یه قدم برداشت به سمت عقب
جیمین . نه خواهش میکنم فقط یه شانس بام بده فقط یه شانس چرا بخاطر من میخوای خودتو بکشی
من بدون تو نمیتونم ا.ت نمیتونم که جیمین روی زانوهاش افتاد زمین و گریه میکرد خواهش میکنم ببخش منو دست خودم نبود هی اینو تکرار میکرد
ویو ا.ت خیلی متعجب بودم نمیدونستم چی کار کنم ببخشمش یا نه اون اعتماد منو شکوند من بیشتر از همه بهش اعتماد داشتم چرا بهش برگردم من من خسته تر از اونیم که اون میدونه اون خستگی منو از من دور میکرد ولی اون خودش دوباره اون خستگی رو دوباره تحویل من داد
ویو جیمین سرمو بلند کردم که ا.ت برگشت پشتش و منم زود پاشدم و با قدم های تندی به سمتش رفتم که وقتی از دستش گرفتم ا.ت قدم آخر رو ورداشت و من هنوز از دستش گرفته بودم
ا.ت ول کن جیمینننن
جیمین. ولت نمیکنم میفهمی نمیکنم میخوای بمیری هم با من میمیری
فهمیدی
که جیمین ا.ت رو به سختی کشید بالا و گفت
فقط یه اشتباه ناخواسته بود من عمدی نکردم
ا.ت ولی تو میفهمی واسه کسی که معنی زندگیش تویی اون یه اشتباهت اونو تا پای مرگ میکشونه نه
جیمین طاقت نیاوردم و ا.ت رو تو بقلم فشوردم معذرت میخوام میفهمی
تو رندگی منی تو نباشی منم نمیخوام باشم میفهمی که ا.ت از بقلم در اومد و من تو چشماش خیره شدمو گفتم میخواستم یه جای بهتر اینو بهت بگم و...
۱۴.۶k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.