ܢܚࡅ߭ߊ ܝ ࡅ࡙ࡐ ❥ ّ
ܢܚࡅ߭ߊܝࡅ࡙ࡐ❥ّ
وقتی سرت داد میزنن
نامجون: بیبی متاسفم نمیخاستم ناراحتت کنم
جین:*برای جبران برات کلی خوراکی میخره*
شوگا:*میبوسدت* چاگی منو ببخش
جیهوپ: * بغض میکنه*
ا.ت: یااا هوباا یه وقت گریه نکنیاا ، خب دعوا بود پیش میاد
جیمین: ا.ت تو هم سرم داد بزن اصن منو بزن اما ازم ناراحت نشو
ا.ت: ازت ناراحت نیسدم اما باهات چصم
جیمین: اینم همونه که
تهیونگ: ا.ت یه لحظه عصبی شدم نفهمیدم چیکار دارم میکنم منو ببخش
کوک: اینطوری نمیشه .. پاشو حاضر شو بریم بیرون (تا باشه از این بویفرندا )
وقتی سرت داد میزنن
نامجون: بیبی متاسفم نمیخاستم ناراحتت کنم
جین:*برای جبران برات کلی خوراکی میخره*
شوگا:*میبوسدت* چاگی منو ببخش
جیهوپ: * بغض میکنه*
ا.ت: یااا هوباا یه وقت گریه نکنیاا ، خب دعوا بود پیش میاد
جیمین: ا.ت تو هم سرم داد بزن اصن منو بزن اما ازم ناراحت نشو
ا.ت: ازت ناراحت نیسدم اما باهات چصم
جیمین: اینم همونه که
تهیونگ: ا.ت یه لحظه عصبی شدم نفهمیدم چیکار دارم میکنم منو ببخش
کوک: اینطوری نمیشه .. پاشو حاضر شو بریم بیرون (تا باشه از این بویفرندا )
۳.۹k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.