Part15✨
Part15✨
یونگی: هرکاری میکنین بکنین من هیچوقت از عشق زندگیم جدا نمیشم ا.ت بیا بریمم...
ا.ت: عا .. باش
ویو ا.ت
برگشتیم خونه و از اون قضیه ۴ ماهه میگذره و یونگی هی بهم گیر داده بچه دار شیم و اینا ولی من نمیزارم و قرص مصرف میکردم ولی الان که میبینم اصرارش رو داره قرص رو ی ماهه که کنار گذاشتم و مصرفشون نمیکنم اگ یونگی میفهمید این ۳ ماهه رو قرص مصرف میکردم و نمیزاشتم بچه دار شیم قطعا خفتم میکرد ... و الان ی ماهه ازش حاملم ولی آقا خبر نداره و اصلا متوجه رفتار های عجیبم نشدهه .. هعففف چ میشه کرد منم بهش نمیگم تا وقتی که بچه ب دنیا بیاد .. اون موقعه اس که ی پدری ازش در میارم هاا .. همینجوری داشتم با خودم فک میکردم و دستمو رو شکمم میکشید چه رویاهایی که باهات داریم کوچولو ...
شوگا: سلام ...
ا.ت: سلام
شوگا: ناهار خوردی؟
ا.ت: نمیخورم .. تو برو بخور
شوگا: باش .. میرم میخورم بعد میرم یکم بخابم ..
ا.ت: خوب چیکار کنم فقط گمشو برو از جلو چشام مرتیکه ..(زیر لب بچمو فش میده بخاطر بی توجهیش..)
شوگا: چیزی میخای بگی رو در رو بگو مستقیم با صدای بلند .. منم بلدم جوابتو بدم
یونگی: هرکاری میکنین بکنین من هیچوقت از عشق زندگیم جدا نمیشم ا.ت بیا بریمم...
ا.ت: عا .. باش
ویو ا.ت
برگشتیم خونه و از اون قضیه ۴ ماهه میگذره و یونگی هی بهم گیر داده بچه دار شیم و اینا ولی من نمیزارم و قرص مصرف میکردم ولی الان که میبینم اصرارش رو داره قرص رو ی ماهه که کنار گذاشتم و مصرفشون نمیکنم اگ یونگی میفهمید این ۳ ماهه رو قرص مصرف میکردم و نمیزاشتم بچه دار شیم قطعا خفتم میکرد ... و الان ی ماهه ازش حاملم ولی آقا خبر نداره و اصلا متوجه رفتار های عجیبم نشدهه .. هعففف چ میشه کرد منم بهش نمیگم تا وقتی که بچه ب دنیا بیاد .. اون موقعه اس که ی پدری ازش در میارم هاا .. همینجوری داشتم با خودم فک میکردم و دستمو رو شکمم میکشید چه رویاهایی که باهات داریم کوچولو ...
شوگا: سلام ...
ا.ت: سلام
شوگا: ناهار خوردی؟
ا.ت: نمیخورم .. تو برو بخور
شوگا: باش .. میرم میخورم بعد میرم یکم بخابم ..
ا.ت: خوب چیکار کنم فقط گمشو برو از جلو چشام مرتیکه ..(زیر لب بچمو فش میده بخاطر بی توجهیش..)
شوگا: چیزی میخای بگی رو در رو بگو مستقیم با صدای بلند .. منم بلدم جوابتو بدم
۱۲.۳k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.