مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

سلام بچه ها یه تغیراتی در فیک ایجاد شده اینکه تهیونگ و ا

سلام بچه ها یه تغیراتی در فیک ایجاد شده اینکه تهیونگ و ا/ت کاپل اصلی نیستن ببخشید دیگه خیلی طول میکشید اگه تهیونگ و ا/ت رو به هم میرسوندم
پدر من؟🐻✨پارت 13🐻✨
+بیا بریم پایین باشه؟
&بریم
+آفریننننننن
روز بعد
ویو ا.ت
تو فرودگاه بودیم ۳۰ مین دیگه پرواز داشتیم فکرش رو کن باید چند سال از کشورت دور باشی خیلی حس بدیه ابا پیشم نشسته بود
۶ سال بعد
ا/ت
بازم مثل هر روز با صدای ارامش بخش آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم دوباره یه روز تازه اماده شدم شدم خوب تو این چند سال اتفاقات خاصی نیافتاد چرا چرا افتاد مثلا من و سئجون یکی از بهترین ایدلای کره جنوبی بودیم و مهم تر از این ها من و ابا اصلا به خارج از کره نرفتیم یعنی مشکلی که پدر توی خارج از کره داشت حل شد و ما دیگه نرفتیم
من و سئوجون هر کروم توی یه گروه دیگه بودیم امروز قرار بود یه کنشرت فقط من و سئوجون با هم داشته باشیم
از جام پاشدم به سمت حمام راه افتادم یه دوش یک ساعته گرفتم و اماده شدم(اسلاید 2) برای تمرین ابا هم الان با یه خانم زیبا ازدواج کرده بود راستش دیروز از ابا و عمو جین و عمو سوهو شنیدم یه چیزایی راجب من و سئوجون میگفتن
خب منم از سئوجون بدم نمیومد راستی عمو سوهو اونم با دوست دخترش تو ژاپن زندگی میکنه و برای کنسرت من و سئوجون یه هفته زود تر اومده بود همون موقعی که سئوجون ۱۵ ساله بود عمو جین یه دختر دوماهه که تازه پدر مادرش فوت کرده بودن رو به فرزند خواندگی قبول کردن ابان هم اسمش سوهی هست خانواده مون روز به روز جمعیت بیشتری به خود میگیره داشتیم با سوهو تمرین میکردیم که ابا به همراه همسرش راستش زبونم نمیچرخه بگم اما اومدن و ما انقدر این رو تو خونه تمرین کرده بودیم که حفظ شده بودن و پشت سر ما این حرکات رو میزدن

اسلاید 3:سئوجون ۲۱ ساله
دیدگاه ها (۱۱)

تکپارتی کوک غمگین درخواستیبا تماسی که بهم شد دنیا رو سرم خرا...

پدر من؟🐻✨ پارت ۱۴🐻✨پارت آخر🐻✨ویو ا/ت لباسام رو پوشیدم و اجرا...

سلام من اومدمم ولی بگم فردا و پس فردا و پسون فردا نیستم

⁵²چند روز قبلا/ت: سوهو الان این دکتره کیه؟ که یونجو خیلی حرف...

⁵⁵ا/ت: چی میخوای؟ کوک: اومدم یونجو رو ببینم ا/ت: اینجارو از ...

⁶⁵یونجو: “عمو، میشه یه سوال بپرسم؟”کوک: “جانم؟”یونجو: “از تن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط