ali seven:
ali seven:
کافیه یه بار وقتی دارم آهنگ مورد علاقه مو گوش میدم بهم بگی "این روضه خونیا چیه گوش میدی؟" تا من دیگه هیچوقت جرات نکنم اونو کنارت گوش بدم
کافیه یه بار وقتی لباس مورد علاقه مو پوشیدم بهم بگی "ببر پس بده، این چه سلیقه ایه؟" تا من دیگه هیچوقت جرات نکنم به سلیقه خودم لباس بخرم
کافیه یه بار وقتی شعر مورد علاقه مو برات خوندم بهم بگی"این شر و ورارو واسه من نخون" تا من دیگه هیچوقت جرات نکنم برات چیزی بخونم
کافیه یه بار وقتی باهم میریم بیرون بهم بگی" اون یارو چی داره انقدر نگاش میکنی؟" تا من دیگه هیچوقت جرات نکنم سرمو کنارت بلند کنم
کافیه یه بار وقتی دارم تو یه جمعی با یکی از دوستام و آشناها حرف میزنم بهم بگی" چی میگفت یارو انقدر هرهر و کرکر میکردین باهم؟" تا من دیگه هیچوقت جرات نکنم کنارت با هیچکس حرف بزنم
کافیه یه بار... فقط یه بار این کارارو بکنی و من دیگه هیچوقت جرات نکنم کنارت خودم باشم
همین خودِ لعنتی که عاشق اون آهنگ و لباس و شعر و آدما بود
همین خودی که میتونست همزمان هم خودش باشه، هم کنارت بمونه
همین من... همین منی که حالا نه خودمم، نه اونی که تو میخوای و نمیدونم...
دیگه نمیدونم چی میخوام و میخوام چجوری باشم...
حتی یادم نیست کی بودم و چجوری بودم و چی دوست داشتم
و تو چه میفهمی کشتن یه آدم تو خودش چقدر میتونه وحشتناک و ساده باشه؟
چه میفهمی من همونجوری چقدر میتونست حالم بهتر باشه کنارت؟
چه میفهمی گم شدن و گیجی بین اونی که هستم و اونی که تو میخواستی باشم چقدر سخت و دردناکه؟
حالا من نه خودمم، نه اونی که تو میخوای
من یه ماشینم که داره طبق برنامه پیش میره تا یا خودش از کار بیفته یا تو...
حالا دیگه کی یادشه من واقعاً کی بودم و چی بودم و چی میخواستم؟
اما حداقل من یه نفر خوب میدونم این عدل نیست. این انصاف نیست.
من واسه این به دنیا نیومدم که تو بخوای منو تو چارچوب خودت جا بدی
من واسه قوانینِ تو به دنیا نیومدم
من میخوام خودم باشم
من میتونم خودم باشم
و از این لحظه به بعد من همیشه منم، ولی تو هیچوقت خودت نخواهی بود
کافیه یه بار وقتی دارم آهنگ مورد علاقه مو گوش میدم بهم بگی "این روضه خونیا چیه گوش میدی؟" تا من دیگه هیچوقت جرات نکنم اونو کنارت گوش بدم
کافیه یه بار وقتی لباس مورد علاقه مو پوشیدم بهم بگی "ببر پس بده، این چه سلیقه ایه؟" تا من دیگه هیچوقت جرات نکنم به سلیقه خودم لباس بخرم
کافیه یه بار وقتی شعر مورد علاقه مو برات خوندم بهم بگی"این شر و ورارو واسه من نخون" تا من دیگه هیچوقت جرات نکنم برات چیزی بخونم
کافیه یه بار وقتی باهم میریم بیرون بهم بگی" اون یارو چی داره انقدر نگاش میکنی؟" تا من دیگه هیچوقت جرات نکنم سرمو کنارت بلند کنم
کافیه یه بار وقتی دارم تو یه جمعی با یکی از دوستام و آشناها حرف میزنم بهم بگی" چی میگفت یارو انقدر هرهر و کرکر میکردین باهم؟" تا من دیگه هیچوقت جرات نکنم کنارت با هیچکس حرف بزنم
کافیه یه بار... فقط یه بار این کارارو بکنی و من دیگه هیچوقت جرات نکنم کنارت خودم باشم
همین خودِ لعنتی که عاشق اون آهنگ و لباس و شعر و آدما بود
همین خودی که میتونست همزمان هم خودش باشه، هم کنارت بمونه
همین من... همین منی که حالا نه خودمم، نه اونی که تو میخوای و نمیدونم...
دیگه نمیدونم چی میخوام و میخوام چجوری باشم...
حتی یادم نیست کی بودم و چجوری بودم و چی دوست داشتم
و تو چه میفهمی کشتن یه آدم تو خودش چقدر میتونه وحشتناک و ساده باشه؟
چه میفهمی من همونجوری چقدر میتونست حالم بهتر باشه کنارت؟
چه میفهمی گم شدن و گیجی بین اونی که هستم و اونی که تو میخواستی باشم چقدر سخت و دردناکه؟
حالا من نه خودمم، نه اونی که تو میخوای
من یه ماشینم که داره طبق برنامه پیش میره تا یا خودش از کار بیفته یا تو...
حالا دیگه کی یادشه من واقعاً کی بودم و چی بودم و چی میخواستم؟
اما حداقل من یه نفر خوب میدونم این عدل نیست. این انصاف نیست.
من واسه این به دنیا نیومدم که تو بخوای منو تو چارچوب خودت جا بدی
من واسه قوانینِ تو به دنیا نیومدم
من میخوام خودم باشم
من میتونم خودم باشم
و از این لحظه به بعد من همیشه منم، ولی تو هیچوقت خودت نخواهی بود
۱۸.۶k
۱۲ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.