ت: معرفیم کنی؟ اها باشه
ت: معرفیم کنی؟ اها باشه
جنی: خب بچه ها ا ت مترجمه ما و خواهر رئیس کمپانیه بی اسمه (نمیدونم اسمه کمپانیو چی بزارم:/)
چنی: داستانش اینه که دیروز رفتیم بیرون توی خیابون هممون مشغوله خرید بودیم که اتو گم کردیم تا شب اصلا نمیتونستیم زندگی کنیمو استرس داشتیم که رئیس کمپانیه بی اسم اومده بود پیشمون میخواست اتو ببینه و اونم نگران شد و بعد فهمیدیم که ا ت پیشه بی تی اسه ولی برامون جای تعجب بود که اونجا چیکار میکنه و باید بعدا برام توضیح بده
ا ت: حتما
ا ت: خب من میرم بچه بای بای
از اتاق اومدم بیرون
«««
دوره هم نشسته بودیمو داشتم تعریف میکردم که چه اتفاقی برام تفتاد
ا ت: همینجوری داشتم تو خیابود راه میرفتم یه ماشین از پشت اومد دو نفر بودن سریع یریع حرکت میکردم ولی هنوز ول کنم نشده بودن
جیسو: میزدی دهنشونو خورد میکردی
ا ت: من اینکارو نکردم ولی یه نفره دیگه این کارو کرد
لیسا: کی؟
ا ت: من رفتم بین کوچه پس کوچه ها اینا هنوز تعقیبم میکردن انقدر که ترسیده بودم حواسم نبود خوردم به یه نفر حالا بگو اون یه نفر کی بود
رزی: همونی که اونارو نِفله کرد؟
جنی: یه حامی
ا ت: اون جیمین بود
لیسا و جنی: چیییی؟*تعجب
رزی: واقعا؟
جیسو: چجوری؟ اونوقته شب بیرون چیکار میکرد
ا ت: برای منم جای تعجب بود ولی وقتی فهمیدم چرا دیگه ازشون نا امید شدم
لیسا: اهاااان من فهمیدم
ا ت: چی؟
لیسا: داشته میرفته بار؟
ا ت: چی؟ نهه اون اهله بار نیست
لیسا: هی تو از کجا میدونی
ا ت: خب میدونم دیگه
لیسا: بازم اعتماد نکن
ات: اوهوم
رزی: پس کجا؟
ات: نمیگم چون ازم قول گرفتن
جنی: ولی جیمین خیلی جنتلمنه
ا ت: اوهوم
جیسو: میگم ا ت امشب پیشمون میمونی؟
ا ت: عامم من از داداشم پرسیدم مثله اینکه فرداشب گرمیه بعد از گرمی میخوان یه راست برن کره واسه همین امشب میخوام پیشه برم پیشه داداشم تا فرداشب که گرمی شروع میشه میام پیشتون اشکالی که نداره
لیسا: خب فقط یه شب اینجا میمونن پس هیچ اشکالی نداره
...
جنی: خب بچه ها ا ت مترجمه ما و خواهر رئیس کمپانیه بی اسمه (نمیدونم اسمه کمپانیو چی بزارم:/)
چنی: داستانش اینه که دیروز رفتیم بیرون توی خیابون هممون مشغوله خرید بودیم که اتو گم کردیم تا شب اصلا نمیتونستیم زندگی کنیمو استرس داشتیم که رئیس کمپانیه بی اسم اومده بود پیشمون میخواست اتو ببینه و اونم نگران شد و بعد فهمیدیم که ا ت پیشه بی تی اسه ولی برامون جای تعجب بود که اونجا چیکار میکنه و باید بعدا برام توضیح بده
ا ت: حتما
ا ت: خب من میرم بچه بای بای
از اتاق اومدم بیرون
«««
دوره هم نشسته بودیمو داشتم تعریف میکردم که چه اتفاقی برام تفتاد
ا ت: همینجوری داشتم تو خیابود راه میرفتم یه ماشین از پشت اومد دو نفر بودن سریع یریع حرکت میکردم ولی هنوز ول کنم نشده بودن
جیسو: میزدی دهنشونو خورد میکردی
ا ت: من اینکارو نکردم ولی یه نفره دیگه این کارو کرد
لیسا: کی؟
ا ت: من رفتم بین کوچه پس کوچه ها اینا هنوز تعقیبم میکردن انقدر که ترسیده بودم حواسم نبود خوردم به یه نفر حالا بگو اون یه نفر کی بود
رزی: همونی که اونارو نِفله کرد؟
جنی: یه حامی
ا ت: اون جیمین بود
لیسا و جنی: چیییی؟*تعجب
رزی: واقعا؟
جیسو: چجوری؟ اونوقته شب بیرون چیکار میکرد
ا ت: برای منم جای تعجب بود ولی وقتی فهمیدم چرا دیگه ازشون نا امید شدم
لیسا: اهاااان من فهمیدم
ا ت: چی؟
لیسا: داشته میرفته بار؟
ا ت: چی؟ نهه اون اهله بار نیست
لیسا: هی تو از کجا میدونی
ا ت: خب میدونم دیگه
لیسا: بازم اعتماد نکن
ات: اوهوم
رزی: پس کجا؟
ات: نمیگم چون ازم قول گرفتن
جنی: ولی جیمین خیلی جنتلمنه
ا ت: اوهوم
جیسو: میگم ا ت امشب پیشمون میمونی؟
ا ت: عامم من از داداشم پرسیدم مثله اینکه فرداشب گرمیه بعد از گرمی میخوان یه راست برن کره واسه همین امشب میخوام پیشه برم پیشه داداشم تا فرداشب که گرمی شروع میشه میام پیشتون اشکالی که نداره
لیسا: خب فقط یه شب اینجا میمونن پس هیچ اشکالی نداره
...
۵.۲k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.