مادر خطاب به کودک خردسالش
مادر خطاب به کودک خردسالش :
هیچ میدونستی وقتی که اون شیرینی رو یواشکی بر میداشتی در تمام مدت خدا داشت تو رو نگاه میکرد؟
کودک:
آره مامان جون !
مادر:
و فکر میکنی به تو چیزی میگفت؟
کودک:
میگفت غیر از ما دو نفر کسی نیست، پس میتونی دو تا برداری !
خداوند امید شجاعان است، نه بهانه ترسوها
"نورمن وینست پیل"
هیچ میدونستی وقتی که اون شیرینی رو یواشکی بر میداشتی در تمام مدت خدا داشت تو رو نگاه میکرد؟
کودک:
آره مامان جون !
مادر:
و فکر میکنی به تو چیزی میگفت؟
کودک:
میگفت غیر از ما دو نفر کسی نیست، پس میتونی دو تا برداری !
خداوند امید شجاعان است، نه بهانه ترسوها
"نورمن وینست پیل"
- ۱.۴k
- ۱۳ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط