پارت۴ ✨:
پارت۴ ✨:
ص بعد بزنید بعد بیاید بخونید.امجدی با حرص نشسته بود به رادین نگاه میکرد.رادین و بقیه به غیر از من و امی داشتن جیگر میخوردن.رادین خطاب به امی:«چرا نمیخوری»امجدی:«ممنون میل ندارم»-گفتی اسمت چیه؟/-حمید امجدی/-اوهوم،حمید جان...من معذرت میخوام،نمیدونستم تو دوستِ دوستِ منی..اصلا بزار برات یه داستان از خودم بگم،یادم میاد وقتی که ۷ سالم بود،از مورچه میترسیدم،به طوری که یه روز که دیدم یه مورچه داره رو دفترم راه میره چنان جیغ بلندی کشیدم که مادرم از آشپزخونه نفهمید چطور اومد تو اتاقم.وقتی دلیلشو ازم پرسید و من جواب دادم،حسابی تعجب کرد.گفت از مورچه میترسی؟مورچه که ترسی نداره گفتم چرا،گفت اون به تو آسیبی میرسونه؟گفتم نه گفت...خب پس،الان...حالا تو ام،درسته سگ میتونه تورو گاز بزنه و بهت صدمه بزنه اما کنترلش که دست خودمه/-آقای مسلمی من با اینا کاری ندارم با این کار دارم که دیگه شلوار ندارم چرا اینو نمیفهمید؟ببخشینا/-مهم اینه که دیگه از سگ نمیترسی/-چرا؟/-خب میخوام یه کاری کنم که دیگه نترسی،مکس!/-عه عه آقا!چرا اینجوری میکنی میگم از سگ میترسم/-چرا؟سگ به این بامزگی،وفاوارداری مهربونی.../-من به اینا کار ندارم جناب رادین این سگ وحشیه شمایی که پرورشش دادین چرا نمیخوایین قبول کنین؟/
ص بعد بزنید بعد بیاید بخونید.امجدی با حرص نشسته بود به رادین نگاه میکرد.رادین و بقیه به غیر از من و امی داشتن جیگر میخوردن.رادین خطاب به امی:«چرا نمیخوری»امجدی:«ممنون میل ندارم»-گفتی اسمت چیه؟/-حمید امجدی/-اوهوم،حمید جان...من معذرت میخوام،نمیدونستم تو دوستِ دوستِ منی..اصلا بزار برات یه داستان از خودم بگم،یادم میاد وقتی که ۷ سالم بود،از مورچه میترسیدم،به طوری که یه روز که دیدم یه مورچه داره رو دفترم راه میره چنان جیغ بلندی کشیدم که مادرم از آشپزخونه نفهمید چطور اومد تو اتاقم.وقتی دلیلشو ازم پرسید و من جواب دادم،حسابی تعجب کرد.گفت از مورچه میترسی؟مورچه که ترسی نداره گفتم چرا،گفت اون به تو آسیبی میرسونه؟گفتم نه گفت...خب پس،الان...حالا تو ام،درسته سگ میتونه تورو گاز بزنه و بهت صدمه بزنه اما کنترلش که دست خودمه/-آقای مسلمی من با اینا کاری ندارم با این کار دارم که دیگه شلوار ندارم چرا اینو نمیفهمید؟ببخشینا/-مهم اینه که دیگه از سگ نمیترسی/-چرا؟/-خب میخوام یه کاری کنم که دیگه نترسی،مکس!/-عه عه آقا!چرا اینجوری میکنی میگم از سگ میترسم/-چرا؟سگ به این بامزگی،وفاوارداری مهربونی.../-من به اینا کار ندارم جناب رادین این سگ وحشیه شمایی که پرورشش دادین چرا نمیخوایین قبول کنین؟/
۲.۹k
۱۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.